یادداشت های یک جوان انقلابی

راه همت، راهی به وسعت آسمان است، قدم نهادن در این راه، همتی مردانه میخواهد

یادداشت های یک جوان انقلابی

راه همت، راهی به وسعت آسمان است، قدم نهادن در این راه، همتی مردانه میخواهد

اگر انسانهایی که مامور به ایجاد تحول در تاریخ اند از معیارهای عصر خویش تبعیت کنند دیگر تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد. (سید شهیدان اهل قلم)
قلم به دست گرفته ام تا بنویسیم، از حق و حقیقت، شاید به مذاق تلخ بیاید اما سیاه نمایی نمیکنم، مینویسم از آنچه فکر میکنم باید بنویسم، از هر آنچه که دیگران نمی نویسند و یا از بیان آن ابا دارند، مهم نیست که در چشم خلق چگونه دیده شوی، مهم محبوب خالق بودن است. آمده ام تا جزئی از فلقی باشم که پیش از طلوع خورشید عدالت بر پهنه آسمان نشسته است.
دیر یا زود ظهور اتفاق خواهد افتاد، مهم این است که تو در آن چه نقشی داشته باشی و از آن مهمتر این است که بدانی تا حسین نیست مسلم فرمانده کل قواست..

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانشجو» ثبت شده است

عوام و خواص

مسئله اخلاق یکی از مهمترین وجه تمایزهای جامعه اسلامی با دیگر جوامع است و در همه عرصه ها یکی از ضروریات بشمار می آید و همواره مورد تاکید بزرگان دین و معصومین بوده است و همانطور که میدانیم حضرت رسول اکرم(ص) دلیل بعثت خود را تبیین چهارچوب های اخلاقی دانسته و فرموده اند: "بعثت لاتمم مکارم الاخلاق" ضمن اینکه این مسئله نتنها مورد تاکید اسلام، بلکه سفارش شده در تمامی ادیان الهی ست. سیاست هم مانند دیگر عرصه ها باید در حریم های اخلاقی مورد تاکید اسلام اداره شده و سیاست مداران جامعه اسلامی به اخلاق اسلامی آراسته باشند. همانطور که مرحوم آیت الله مدرس فرمودند، سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست، در حقیقت دیانت ما سبب حفظ و صیانت از سیاست ماست تا از وسیله ای برای خدمت به خلق و اجرای حدودالهی به سیاسی کاری و جنگ قدرت بدل نشود. حضرت امیرالمومنین علی(ع) حکومت و سیاست بدون دیانت را از بند کفش کهنه‌‌‌‌‌ى وصله‌‌‌‌‌زده‌‌‌‌‌ى خود بى‌‌‌‌‌ارزشتر میداند.

اما قبل از اینکه به تبیین مسئله اخلاق در سیاست و خصوصا انتخابات بپردازیم لازم است تا با دیدی کلان به تعریفی از جامعه پرداخته و ابتدا جامعه آماری مورد بررسی را بشناسیم تا اول جایگاه خود در این جامعه را یافته و نسبت به اصلاح و تذکر اول خود و بعد دیگران و در نهایت انتخاب اصلح منجر شود.

به طور کلی مردم جامعه را میتوان به دو دسته تقسیم کرد، دسته اول آنهایی هستند که صاحب فکر و اندیشه اند، برای هر عملی که انجام میدهند دلیل قابل قبولی دارند و هرگز پیروی کورکورانه از شخص و یا جریانی نمیکنند، حال یا تصمیم درست گرفته و در راه حق گام برمی دارند و یا راهی خلاف این اختیار میکنند. اما دسته دیگر عوام هستند، کسانی که از خود رای و نظری ندارند، صاحب اندیشه ، تفکر و نظر نیستند و چشمشان به دهان این و آن است و چون دانه ای سرگردان در طوفان ها هر روز رای شان تغییر کرده و ثبات فکری ندارند و به قولی تابع جو اند.

برای روشن تر شدن این تقصیم بندی باید متذکر شویم که سطح تحصیلات، موقعیت مالی و شغلی و... اصلا دلیل بر خواص بودن نخواهد بود، چه بسا انسانهای صاحب فکر و اندیشه و نظر که از اقشار ضعیف و کم سواد جامعه بوده و نسبت به وقایع بصیر و صاحب تحلیل باشند.

برای مثال یکی از مواردی که میتوان بررسی کرد زمانی است که حضرت مسلم وارد کوفه میشود و عوامی که تحت جو با ایشان که فرساده امام حسین(ع) بودند بیعت میکنند که تعدادشان را هجده هزار نفر ذکر کرده اند، اما بعد از اینکه سران قبایل می آیند و به آنها میگویند که خطر حکومت تهدیدشان میکند بیعت را شکسته و در مقابل ایشان شمشیر میکشند. اختلاف در عمل را ملاحظه کنید که ساعتی له و ساعتی علیه اند و این میشود همان تحت جو تصمیم گرفتن و عمل کردن. اگر شرایط محیا باشد و شخصی مثل امیرالمومنین حکومت کند، ایشان هم تحت جو دین دارند و به سمت سعادت حرکت میکنند، اما کمی که سختی دیدند ویا در حکومت معاویه قرار گرفتند به سمت جهنم رانده میشوند"وجعلنا هم ائمة یدعون الی‌النارِ"

جبهه خواص هم طبیعتا دو دسته اند، دسته اول که راه حق را شناخته، انتخاب کرده و پیش گرفته اند و دسته دوم که راه باطل را برگزیده اند، حسینیان و یزیدیان. در جبهه یزید هم انسان های عالم و دانشمند و صاحب نظر کم نبودند اما درخدمت جبهه باطل بودند و کارشان را انجام دادند. توجه داشته باشیم که مهمرین معیار تمییز دادن خواص جبهه حق و خواص جبهه باطل مسئله پایبند بودن به اخلاقیات است و اینکه در جبهه حق پیروزی به قیمت بستن آب بر روی دشمن و ناجوان مردانه پیروز شدن حاصل نخواهد شد و حضرت امیر(ع) میفرمایند: "لو لا التّقى لکنت ادهى العرب" اگر تقوا دست و پاى مرا نمى‌‌‌‌‌بست، از همه‌‌‌‌‌ى آحاد و مکاران عرب، مکر و حیله را بهتر بلد بودم.(بحارالأنوار - ج ٧٤ - الصفحة ٢٨٨)

 اما خواص جبهه حق نیز به دو دسته تقسیم میشوند و آنجا که مدنظر ما از طرح این بحث بود همینجاست، چرا که خواص جامعه ما در جبهه حق اند و در این بررسی در جایگاه فعلی جای دارند. دسته اول عده ای هستند که در مواجهه با قدرت، ثروت، شهوت، آسایش و مظاهر دنیا مقاوم بوده و همواره رضایت خداوند را در کارشان دخیل کرده و هرگز اجازه نمیدهند هوا های نفسانی آنان را به سوی آتش برانند، از دنیا بهره میگرند ولی تا جایی که با رضایت خداوند در تداخل نبوده و سرای آخرت را به متاع دو روزه دنیا نمی فروشند. اگر چنین خواص با بصیرتی در جامعه اسلامی از بقیه بیشتر بودند، کسانی که حتی وقتی پای جان درمیان است،مسئله اهدا مال و آبرو و فرزند درمیان است، از اهدای خون پاک خویش ابایی ندارند، دیگر عاشوراها اتفاق نمی افتاد و جبهه حق مظلوم و مورد غفلت قرار نمیگرفت. دسته دوم خواص جبهه حق کسانی هستند که با وجود شناخت جبهه حق و با درک لزوم دست کشیدن از تعلقات و روانه جهاد و خرج مال و آبرو و دنیا شدن، هوای نفسشان برآنان چیره شده و بند تعلقات اجازه یاری جبهه حق را به آنان نمیدهد.

مقام معظم رهبری در این باره میفرمایند: "تصمیم‌گیری خواص در وقت لازم, تشخیص خواص در وقت لازم، گذشت خواص از دنیا در لحظه‌ی لازم، اقدام خواص برای خدا در لحظه‌ی لازم. اینهاست که تاریخ و ارزشها را نجات می‌دهد و حفظ می‌کند! در لحظه‌ی لازم، باید حرکت لازم را انجام داد. اگر تأمّل کردید و وقت گذشت، دیگر فایده ندارد. اگر خواص امری را که تشخیص دادند به موقع و بدون فوت وقت عمل کنند، تاریخ نجات پیدا می‌کند و دیگر حسین‌بن‌علی‌ها به کربلاها کشانده نمی‌شوند. اگر خواص بد فهمیدند، دیر فهمیدند، فهمیدند اما با هم اختلاف کردند؛ کربلاها در تاریخ تکرار خواهد شد"

حال باید تامل کرد و با نگاه به جایگاه فعلیمان، حب و بقض هایمان، تعصب ها و تعلقاتمان ببینیم که جزو کدام دسته قرار میگیریم و اینکه آیا به وقت لازم اقدام لازم را انجام خواهیم داد؟ برای اجرای حدود الهی، برای حفظ نظام اسلامی و برای حفاظت از جایگاه رفیع ولایت تا کجا حاضر به هزینه کردن جان و مال و آبرو هستیم؟ تا چه حد اخلاقیات را بر نفسانیات ترجیح میدهیم و تا چه حد رضایت خدا را در کار دخیل میدانیم.

حال که در آستانه یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری هستیم وظیفه ما به عنوان نخبه دانشجویی، به عنوان خواص جبهه حق، اخلاق مداری و سفارش به اخلاق است و همواره باید این مهم در نظرمان تاثیرگذار باشد که مبادا به بهانه مصلحت به تخریب دیگرانی که موافق نظر ما، حزب ما، کاندید ما نیستند بپردازیم. خداومند در قرآن کریم میفرمایند: " یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ"(8/مائده)، ای کسانیکه ایمان آوردید، در راه خدا استوار بوده و شما گواه راستی و درستی و عدالت باشید، و مبادا دشمنی با قومی شما را وادارکند که پا از حریم عدالت خارج نهاده و به عدل رفتار نکنید. عدالت پیشه کنید (در همه حال) که به تقوی و پرهیزگاری نزدیکتر است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۶:۳۹
عبد الحسین(ع)

16 آذر بهانه ی خوبی است تا اندکی درباره دانشجو صحبت کنیم. 16 آذری که پیشینه تاریخی آن برمیگردد به کودتای 28 مرداد و وقایع تلخ پس از آن. زمانی که رژیم کودتا نیرو های نظامی خود را برای سرکوب دانشجویانی که به ورود «دنیس رایت» کاردار جدید انگلیس در 14 آذر 1332 و «نیکسون» معاون وقت رئیس‌جمهور آمریکا به تهران، اعتراض کرده بودند به دانشگاه تهران میفرستد و آنان را به خاک و خون میکشد. به همین خاطر 16 آذر در اذهان نماد مقاومت دانشجویی را به خود اختصاص داد.

همواره در کلام مقام معظم رهبری شاهد توجه و تاکیید به لزوم وجود تشکل های دانشجویی و جریان بیداری دانشجویی بوده ایم. دانشجو باید سیاسی باشد و بداند دور و بر خود و جامعه اش چه میگذرد و اصلا یکی از موارد تحقق مردم سالاری دینی نیز مشارکت دانشجو به صورت فعال و پویا در صحنه است. دانشجو ویژگی هایی دارد که منحصر به دانشجوست و این ویژگی ها در هیچ جا و در هیچ کس یافت نمیشود الا در دانشجو و دانشگاه. سیاسی بودن دانشجو در دانشگاه بدر قالب تشکل های دانشجویی معنا پیدا میکند ، اما این تشکل ها چه ویژگی هایی دارند؟

اولین ویژگی که میتوان برای یک تشکل دانشجویی مفید و تاثیر گذار در جهت بهبودی وضع جامعه برشمرد ویژگی آرمانگرایی در مقابل مصلحت گرایی است. یک جوان دانشجو به دلیل دارا بودن حس و حال جوانی و به زانو درنیامدن در مقابل مشکلات و محدودیت ها همیشه طالب بهترین هاست و برای این بهترین ها محدودیتی نمیبیند، پس آرمانگراست و به آرمانها مینگرد و برای رساندن خود و جامعه به آن آرمانها برنامه میریزد و تلاش میکند. اما از کنار این نکته که جوان هنوز به گناه آلوده نشده و ذات او پاک است نمیتوان به سادگی عبور کرد، چرا که این صداقت جوان است که حرف او را قابل اعتماد میکند، سخن او را فقط از روی دلسوزی به نمایش میگذارد و اینجاست که صداقت در کنار علم مبتنی بر مطالعه میشود ویژگی منحصر به فرد دانشجو و تشکل دانشجویی. یک جوان دانشجو و یک تشکل دانشجویی فارق از وابستگی های حزبی و فقط با تکیه بر مطالعات علمی و با توجه به صداقتی که دارد به تبیین مسائل و احیانا به نقد کشیدن مسئولان و حتی تشویق آنها میپردازد، نه اینکه خود را وام دار به جریانی تصور کند و این سیاسی کاری هارا دخیل در مسائل کند.

شخصا شاهد این بوده ام که در دانشگاه تشکل هایی پر طرفدار تر و پر سروصدا تر بوده اند که دائما با عینک دودی به مسائل اجتماع نگاه کردند و بدون ارائه دادن راه حل های منطقی بر پایه نظر اسلام فقط به سیاه نمایی و نقد غیر دلسوزانه و غرض دار مسئولین پرداخته اند.

نظر شما رو به این فراز از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان دانشگاه تهران در تاریخ 77/2/22 جلب میکنم: «من سه، چهار سال قبل از این گفتم که دانشجویان بایستی سیاسی شوند؛ و بعد هم علیه کسانی که دانشگاه را از سیاست دور کردند، تعبیر تندی کردم. یک سال بعد از آن، یا همان وقت‌ها، در یک اجتماع دانشجویی گفتم که اشتباه نکنید؛ من که می‌گویم فعالیت سیاسی، معنایش این نیست که فعالیت سیاسی حتماً باید علیه دولت، علیه مسئولان و علیه نظام باشد. بعضی از بدخواهان، فعالیت سیاسی را این‌گونه تعبیر می‌کنند. فکر می‌کنند فعالیت سیاسی، یعنی سیاسی‌کاری! این، یک نوع سیاسی‌کاری و یک نوع تقلب است که آدم تصور کند فعالیت سیاسی در دانشگاه، فقط با بد گفتن و با فحاشی کردن و با اهانت کردن به این و آن حاصل می‌شود؛ نه. فعالیت سیاسی، برای پیدا شدن قدرت تحلیل در دانشجوست. این دانشجو اگر قدرت تحلیل سیاسی نداشته باشد، فریب می‌خورد و فریب خوردن دانشجو، درد بزرگی است که تحملش خیلی سخت است.»

دقت در تاریخ این اظهارات یعنی کمتر از یکسال پس از دوم خرداد 76 و در زمان دولت آقای خاتمی این حقیقت را آشکار می‌سازد که موضع رهبری نظام در این‌باره ارتباطی با این یا آن دولت ندارد و یک موضع اصولی است.

عده ای همواره تاکیید افراطی بر آزادی دارند، آزادی بیان. خیلی خوب، پس آزاد باشید، خود را اسیر هواهای نفسانی و جریان های پرهیجان و تنگ نظرانه تقابل با نظام اسلامی قرار ندهید، نمیگویم از کسی دفاع یا کسی را رد کنید فقط میگویم آزاد باشید، ببینید ، فکر کنید و تصمیم بگیرید و نه تحت جَو و همسو با جریانات ناحق ، نظر آنان را بر خود تحمیل کنید، نظر خود را داشته باشید و آنچه که فکر میکنید حق است بگویید.

این جریانهای دانشجویی، این بیداری دانشجویی همیشه بوده و هست و متکی به افراد خاصی نیست، نه قبل از دانشگاه و نه بعد از آن، فقط مخصوص دانشگاه و دانشجوست، پس فرصت را غنیمت شمارید و به عنوان یک دانشجو و فعال سیاسی و نه فعال سیاسی کاری، مستقل و نه بدون وام وام دار حزبی، با مطالعه و تفکر و نه بدون عقل اسیر احساس، نیاز زمانه را بشناسید و قدرت تحلیل خود را بالا ببرید تا در فتنه ها چون بیدی نباشید که طوفان فتنه شما را همسو با خود از جا بکند و ببرد، چون کوه استوار باشید و با دخیل کردن نظر دین ، اخلاقیات و فطرت اظهار نظر کنید و یک دانشجوی سیاسی باشید..

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۱ ، ۱۶:۳۰
عبد الحسین(ع)