یادداشت های یک جوان انقلابی

راه همت، راهی به وسعت آسمان است، قدم نهادن در این راه، همتی مردانه میخواهد

یادداشت های یک جوان انقلابی

راه همت، راهی به وسعت آسمان است، قدم نهادن در این راه، همتی مردانه میخواهد

اگر انسانهایی که مامور به ایجاد تحول در تاریخ اند از معیارهای عصر خویش تبعیت کنند دیگر تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد. (سید شهیدان اهل قلم)
قلم به دست گرفته ام تا بنویسیم، از حق و حقیقت، شاید به مذاق تلخ بیاید اما سیاه نمایی نمیکنم، مینویسم از آنچه فکر میکنم باید بنویسم، از هر آنچه که دیگران نمی نویسند و یا از بیان آن ابا دارند، مهم نیست که در چشم خلق چگونه دیده شوی، مهم محبوب خالق بودن است. آمده ام تا جزئی از فلقی باشم که پیش از طلوع خورشید عدالت بر پهنه آسمان نشسته است.
دیر یا زود ظهور اتفاق خواهد افتاد، مهم این است که تو در آن چه نقشی داشته باشی و از آن مهمتر این است که بدانی تا حسین نیست مسلم فرمانده کل قواست..

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دلنوشته» ثبت شده است

امام خامنه ای

آقای من سلام.

اول مرا ببخش که انقدر خودمانی شدم و وجود سراپا تقصرم را حبیبتان نامیدم و باز هم ببخش که جسارت کردم و غریبتان نامیدم!

میدانم این روزها چه حال و روزی دارید، میدانم چه غصه هایی در دل مهربانتان لانه کرده و این روزهای سیاه گویا تمامی ندارد. خاک بر دهان من که چنین اوصافی را به زبان قلم می آورم و از این غم قالب تهی نمیکنم. وقتی میبینم که چگونه تیتر میزند نجس پاره شیطان که ،پا گذاشتند بر روی کلام ولایت میخواهم بنشینم و زار زار گریه کنم بر غربتتان. اما آقا جان، مولایمان علی(ع) به یادم می آید و مظلومیت بی انتهایشان، قلبم تسکین می یابد و بیشتر بر خدا توکل میکنم.

این را خوب میدانم که شکر نعمت نعمتم افزون کند و کفر نعمت از کفم بیرون کند و این را نیز میدانم که ماهی تا در آب زندگی میکند قدر آب را نمی داند و زمانی به قدر و ارزش آب پی میبرد که دیگر آن را از دست داده است. مولایمان علی(ع) که وصی و جانشین برحق حضرت رسول(ص) و معصوم از هر معصیت و خطا بود و از همه مهمتر مستقیم منسوب شده خداوند ، بدون مقبولیت مردم خانه نشین شد و کشتی حکومت دینی به گل نشست، اما نه اینجا کوفه است و نه ما کوفیان ، این ماییم و حمایت تا پای جان از علی زمانمان.

خدا میداند که با نگاشتن این جملات بغض گلویم را میفشارد و تاب مقاومت را از تنم میرباید اما مولا جان ممنون که مارا قابل دانستید و فرمودید که با ما از بداخلاقی ها و بی معرفتی های خواص میگویید و درد دل میکنید، ممنون که سر به چاه غربت فرو نمیبرید و مارا لایق میدانید برای بازگو کردن غم ها و دغدغه هایتان.

این روزها فضا فضای بی اعتمادی مردم به مسئولان است، مسئولینی که درباره شان چه فکر میکردیم و چه شدند، اما مردم در روز جشن پیروزی انقلاب با استقبال بی سابقه از این جشن و خلق حماسه ای دیگر نشان دادند که تا پای جان به پای نظام و رهبرشان ایستاده اند و دوباره این مردمند که به خواص بی خاصیت درس بصیرت و ولایت مداری میدهند.

خائن که شاخ و دم نداد! خیانت هم در رده شرک و کفر طبقه بندی دارد، خیانت یا از سر جهالت است و یا از سر عناد که اگر از سر عناد با نظام مقدس جمهوری اسلامی باشد که دیگر فاتحه اش را باید خواند. مگر نفرمودید از امروز تا روز انتخابات هرکس فضای کشور، احساسات مردم را در جهت اختلاف افکنی تحریک کند به کشور خیانت کرده است؟! چه کردند آقایان؟! چگونه ادعاهای ولایت مداری شان را ثابت کردند؟! چه مجلس، چه دولت و چه دستگاه قضا هرسه بازنده این مجادلات بودند و برنده اصلی دشمنان قسم خورده این مردم و انقلاب.

مردم بحمدالله بصیرند، هوشیارند میبینند چه کسانی دغدغه شان جنگ قدرت است، میبینند چه کسانی برخلاف جریان انقلاب و نظام و رهبری در حال حرکت اند و سنگ خود و دوستانشان را به سینه میزنند. مردم میدانند چه کسانی به این نظام، به خون شهدا، به آرمانهای انقلاب خیانت کردند و بعد این تاریخ است که درباره این بداخلاقی ها قضاوت خواهد کرد. آقایان تا دیر نشده باید عذر بخواهند و ابراز پشیمانی کنند! بترسند از روزی که صبر علی تمام شود و دست به ذوالفقار ببرد و دودمانشان به باد رود.

سایه تان مستدام ، سرتان سلامت آقا، تا خدا و امام زمان(عج) را دارید، تا این مردم انقلابی و همیشه در صحنه را دارید و تا بسیجیان جان بر کفتان را دارید غصه نخورید، تا آخرین قطره خونمان به پای شما و نظاممان خواهیم ماند با هیچ احدی عقد اخوت نبسته ایم و در این راه از هیچ هزینه ای دریغ نخواهیم کرد. کافی است لب تر کنید!

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۱ ، ۰۰:۲۵
عبد الحسین(ع)

بسم رب سیدنا المهدی

چگونه به قلم بیاورم عشق را؟ چگونه بگویم از اشکی که بند نمی آید؟ چگونه بگویم از سینه ای که تنگ است؟ چگونه بگویم از قلبی که تند میزند؟ چگونه ؟

توفیق که نداشتیم برای نفس زدن در هوایی که یار نفس میزد اما تصاویر برایم فخر میفروشند و نشانم میدهند علی اکبران امام را، چه صورت های نورانی داشتند که از سیرت هایی پاک خبر میداد.. چه گونه های خیسی داشتند که از قلبی پاک و مشتاق خبر میداد.. چه روح بلند و جان سبکی داشتند که از عشق به شهادت خبر میداد.. چه مشت های سنگینی داشتند که از خشمی پولادین خبر میداد.. چه صدای مهربانی داشتند که از حب یار خبر میداد..

و چه عاشقانه صدا میزدند، یا سیدنا المهدی و نگاه به نائب المهدی میدوختند...

اینان اند نسل مقداد و ابوذر و سلمان ها برای علی(ع) ، اینان اند نسل همت و باکری و مصطفی چمران هابرای پیر خمین و اینان اند نسل علی محمدی، رضایی نژاد ، شهریاری و مصطفی روشن ها برای سید علی..

اگر دیروز سنگرشان از جنس خاک و خاکریز و سلاحشان از جنس تفنگ و گلوله بود امروز سنگرشان از جنس مدرسه و دانشگاه و سلاحشان از جنس کتاب و کاغذ و قلم است، دیروز دشمنشان رو در رو به پیکار آمده بود و امروز با خنجر برهنه در تاریکی وهمش در انتظار فرصتی برای خنجر از پس زدن است، دشمن هنوز همان دشمن و جبهه همان جبهه است. هنوز هم فرمانده کل قوا علی ست..

هنوز پناهشان دل شب و نافله عشق است، هنوز با یک نگاه به روی نائب المهدی گل از گلشان میشکفد و اشک شوقشان بند نمی آید. هنوز در انتظار فتح بابی برای شهادت نشسته اند و یک آن از مجاهدت نمینشینند. هنوز قلبی به وسعت دریا دارند و دین همچو آتشی در کف دست. هنوز با رمز یازهرا به دل دشمن میزنند و با رمز یاعلی اکبر جان میدهند..

هنوز عاشقانه ندای یا سیدنا المهدی در انتظار فرج طبیب الزهرا(س) و دیدار طلعت رشید یار سر میدهند...

خوش گفت سید شهیدان اهل قلم ، آری این دیار بار دیگر میزبان قدوم مبارکی است که راه تاریخ را به سوی نور می‌گشایند: حزب الله؛ مردانی که تندباد عواصف آنان را نمی‌لرزاند، از جنگ خسته نمی‌شوند، ترسی به دل راه نمی‌دهند، بر خدا توکل می‌کنند و عاقبت نیز از آن متقین است.

اسوه‌ی حزب الله ابوالفضل العباس (ع) است و درس وفاداری را از او آموخته‌اند. وقتی با این جوانان سخن از عباس می‌گویی، در دل خود جراحتی هزار و چند صد ساله را باز می‌یابند که هنوز به خون تازه آغشته است؛ جراحت کربلا را می‌گویم.

اکنون وعده‌ی خداوند تحقق یافته است و قومی را مبعوث ساخته که محبوب او هستند و او نیز محبوب آنهاست، و چه چیزی خوش‌تر از ملامتی که در راه محبوب کشند؟ آماده شو برادر، جراحت کربلا هنوز هم تازه است و تا آن خونخواه مقتول کربلا نیاید، این جراحت التیام نمی‌پذیرد.

آری، اگر می‌خواهی که حزب الله را بشناسی اینچنین بشناس: او اهل ولایت است، عاشق امام حسین (ع) است و از مرگ نمی‌هراسد. سلام بر حزب الله.

بسیجی عاشق کربلاست و کربلا را تو مپندار که شهری است در میان شهرها و نامی است در میان نام‌ها. نه، کربلا حرم حق است و هیچ‌کس را جز یاران امام حسین (ع) راهی به سوی حقیقت نیست.
کربلا، ما را نیز در خیل کربلاییان بپذیر. ما می‌آییم تا بر خاک تو بوسه زنیم و آن‌گاه روانه‌ی دیار قدس شویم.

 خداوندا به ما آنچنان سطحی از بینش و بصیرت عنایت فرما تا جبهه حق را در طوفان بلایا و فتنه ها گم نکنیم، تا پای جان به پای اسلام بایستیم و حسین زمان را تنها نگذاریم، اگر امروز به قافله کربلا نرسیدیم فردا سر حسین بر نی را به تماشا خواهیم نشست.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۱ ، ۲۱:۳۸
عبد الحسین(ع)