یادداشت های یک جوان انقلابی

راه همت، راهی به وسعت آسمان است، قدم نهادن در این راه، همتی مردانه میخواهد

یادداشت های یک جوان انقلابی

راه همت، راهی به وسعت آسمان است، قدم نهادن در این راه، همتی مردانه میخواهد

اگر انسانهایی که مامور به ایجاد تحول در تاریخ اند از معیارهای عصر خویش تبعیت کنند دیگر تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد. (سید شهیدان اهل قلم)
قلم به دست گرفته ام تا بنویسیم، از حق و حقیقت، شاید به مذاق تلخ بیاید اما سیاه نمایی نمیکنم، مینویسم از آنچه فکر میکنم باید بنویسم، از هر آنچه که دیگران نمی نویسند و یا از بیان آن ابا دارند، مهم نیست که در چشم خلق چگونه دیده شوی، مهم محبوب خالق بودن است. آمده ام تا جزئی از فلقی باشم که پیش از طلوع خورشید عدالت بر پهنه آسمان نشسته است.
دیر یا زود ظهور اتفاق خواهد افتاد، مهم این است که تو در آن چه نقشی داشته باشی و از آن مهمتر این است که بدانی تا حسین نیست مسلم فرمانده کل قواست..

۲ مطلب با موضوع «دانشجو و دانشگاه» ثبت شده است

 

امروز تقریبا در هه محافل مسئله سبک زندگی (Life style) مطرح است، سبک زندگی دانشجویی، سبک زندگی خانوادگی، سبک زندگی اسلامی، سبک زندگی مدرن و.. که پژوهشگران حوزه جامعه شناسی و مطالعات فرهنگی  سبک زندگی درست و ایده آل را بررسی میکنند. شیوه زندگی یا سبک زیستن منعکس کننده گرایش ها، تمایلات، رفتارها، عقاید و ارزش های یک فرد یا جامعه است .میخواهیم در این یادداشت مختصر به دور از تکلف و پیچیدگی های مکاتب خاص سبک زندگی جامعه و خصوصا قشری خاص از جامعه جوانمان را بررسی کنیم. گرچه سبک زندگی ایده آل غیر از غذای کم چرب و کم نمک و پوشش مناسب و.. است و اینها تنها پوسته ظاهری آن است و باید به این مسئله با دید بازتر و کلانتر نگاه کرد، اما در ابتدا از نشانه های ظاهری و عینی سبک زندگی آغاز میکنیم.

امروزه روز در دانشگاه ، خیابان و بازار و در سطح جامعه جوانان را میبینیم، دسته ای از این جوانان بیش از بقیه نظر ما را جلب میکنند و شاید بعضی رفتارهایشان عجیب بنماید. اگر در ظاهر آنها تامل کنیم شاهد یک سبک زندگی خاص هستیم، میخواهیم این سبک زندگی را بررسی کنیم. اغلب این جوانان یک مدل لباس مشابه پوشیده اند، نه به یک رنگ و کاملا مشابه اما به یک سبک، همه این گروه از جوانان یک جور مدل مو ویا یک جور مدل شال و روسری دارند، مثلا همه یک مدل عینک دهه شصتی به چشم دارند، همه این دسته از جوانان یک مدل ریش و سبیل زده اند، همه یک جور دست بند به دست انداخته اند و.. حداقل در هفته چند وعده را از غذاهای فسد فود استفاده میکنند، چند شب را در چایخانه ها و با کشیدن قلیان و استعمال دخانیات سپری میکنند. تقریبا همه آنها میکوشند با توجه به وضع مالی آخرین مدل کوشی همراه داشته باشند، حتی اگر فاصله تولید این مدل جدید و مدلی که آنها خریده اند کمتر از یک ماه باشند و برای خرید مدل جدید مجبور باشند با ضرر زیادی مدل قبلی را بفروشند. برای خرید آخرین محصول یک کمپانی خاص که به تعداد محدود عرضه شده است، حاضر اند به تهران بیایند و پشت در نمایندگی ساعتها در صف بمانند تا اولین افرادی باشند که این مدل را خریده و استفاده میکنند، حتی اگر از 70درصد امکانات این مدل در ایران بی بهره باشند. اکثر آنها رابطه ای با جنس مخالف خود دارند به عنوان رابطه "دوستی دختر و پسر" و الزاماتی که نفس این رابطه برایشان ایجاد میکند، از قرارهای در پارک و ساعتهای سپری شده در کف خیابانهای شهر تا با گوشی همراه در رخت خواب خوابیدن و رد و بدل پیامک تا پاسی از شب، و متاسفانه در برخی موارد ای روابط منجر به روابط نامشروع و خطرناک جنسی میشود. حتما بیش از 90 درصدشان در یک شبکه اجتماعی جهانی عضو هستند وروابطی جدید را در آن تجربه میکنند. البته اینجا مسئله زندگی مجازی و یا زندگی دوم (second life) مطرح میشود که نیازمند مجال بیشتری برای بحث است که بررسی این مسئله را به فرصت دیگری موکول میکنیم.

میگویند دوست دارند متفاوت باشند، به رستوران متفاوت بروند، متفاوت بخورند، متفاوت بپوشند و متفاوت رفتار کنند و متفاوت زندگی کنند، که البته این یکی از اصلی ترین دلایل انتخاب این سبک زندگیست. برای بهتر جا افتادن این موضوع باید گفت دوست ندارند از هم قطاران خود عقب بمانند. چرا من از الگویی پیروی میکنم که هر روز در حال تغییر است تا زودتراز بقیه متفاوت شوم؟ ریشه این تنوع طلبی و علاقه به متفاوت بودن چیست؟ آیا متفاوت بودن یک احساس پایدار در رضایت مندی در خود است؟

میتوان گفت این تنوع طلبی ریشه در حس فرصت طلبی و غریزه کمال جویی انسانها دارد، انسان بیزار است از اینکه حتی یک لحظه فکر کند عمر او هدر میرود، یک روزش شبیه روز قبل است و گذر عمر او را تسلیم خود میکند. مخصوصا در جوان که از یک انرژی و پویایی و انگیزه خاصی در این برهه از زندگانی برخوردار است. همواره میکوشد تا از بقیه بهتر باشد و از عمر خود بهتر استفاده کند.

اما ملاک این برتری چیست؟ میزان را چه کسی انتخاب کرده است؟ انسان در دید چه کسی باید مهم و مورد توجه باشد؟ وقتی این سالها سپری شد و در کهن سالی به دوره جوانی مان نگاه کردیم از خود راضی خواهیم بود؟ اینها سوالات اساسی است که در بررسی سبک زندگی یک جوان مطرح میشود و اگر جواب قابل قبولی برای آن پیدا کرد میتوان گفت سبک درست زندگی کردن را پیدا کرده است.

اما بگذارید برگردیم به سبک زندگی همان دسته از جوانان جامعه ایرانی اسلامی مان که برخی مصداق های  سبک زندگی شان را برشمردیم و البته همه موارد در مورد همه افراد این قشر صدق نمیکند. اسم این سبک از زندگی ، "سبک زندگی آمریکایی" یا American life style  است. سبک زندگی که انسان و کامجویی از همه لذاتی که در ذهنش قابل تصور است را محور همه اعمال و انتخاب ها در زندگی قرار میدهد. سبک زندگی که انجام هر نوع عملی را مباح دانسته و به تعریفی مجوز اباحه گریست. برای شرح و بسط سبک زندگی آمریکایی باید دقیق تر و گسترده تر بحث شود، اما بیاییم کمی تامل کنیم.

در این سبک از زندگی شما نیستید که چیزی را انتخاب میکنید، شما تنها به عنوان یک ربات برنامه ریزی شده، عمر خود را طوری سپری میکنید که برایتان برنامه ریزی شده است، از لحظه هایی که به مدرسه و بعد دانشگاه میروید، چه درسی میخوانید، به چه چیز اهمیت میدهید و به چه چیز بی اعتنائید، چه لباسی و با چه سبکی میپوشید، چه برندی از کالاها را مورد نیاز و یا غیر ضروری و تشریفاتی و کاملا مصرف گرایانه میخرید و جیب چه کسانی را پر میکنید، با چه کسانی و با چه سطح تفکری و با چه جنسیتی چه تعاملاتی دارید، از چه کسانی دوری میکنید و روابطتان را با آنها فیلتر میکنید(من اسمش را میگذارم خود فیلتری مزمن!) ، به چه سایتهایی میروید و در فضای سایبری چگونه وقت میگذرانید، از چه چیز لذت می برید و چگونه تفریح میکنید، نگاهتان به جنس مخالف یک نگاه جنسیست و یا یک نگاه انسانی، آخر هفته خود را کجا و چگونه و با چه کسانی میگذرانید و هزاران هزار لحظه دیگری که در این سبک زندگی جای میگیرد.

دقت کنید! این شما نیستید که انتخاب میکنید، این مد یا فشن است که شما را اداره میکند، سرتان را در گریبانِ فردیت خودتان فرو میبرد و تمام توجهتان را به خودتان و خود دنیایی و زودگذر و فانیتان جلب و متمرکز میکند. مثل هم قطارانی رفتار و زندگی کردن که آنها هم نمیدانند این سبک از زندگی چگونه شد که بر زندگی شان سایه افکند، فقط میدانند که اگر اینگونه که مد میگوید زندگی نکنند برچسب عقب مانده و دور از تمدن میخورند.

اما کمی بایستیم! به حال حاضرمان نگاه کنیم، فکر کنیم. لحظه ای فکر کردنی که در دین اسلام برتر از هزاران سال عبادت به شمار آمده است.

من یک جوان ایرانی هستم، من یک مسلمان هستم، من الگویی جامع برای زندگی کردن دارم، الگو برای زندگی ای که فقط یک بار در اختیار من قرار گرفته است و هیچ تضمینی برای ادامه آن تا کهن سالی نیست. از همه مهتر اینکه بهترین دوران زندگی یک انسان دهه سوم عمر اوست، جوانی من چگونه در حال گذر است؟ عقل من میگوید از الگویی پیروی کن که اطمینان داری از جانب کسی ارائه شده است که هیچ اشتباهی در او راه ندارد و هرچه در این الگو "سبک زندگی اسلامی" به من ارائه کرده است باعث سعادت و توفیق من هم در دنیا و هم در سرای آخرت میشود.

نباید اجازه داد غفلت و هوای نفس و خواهش های نفسانی مارا از تفکر باز دارد، که اگر تفکر کردیم قطعا از کلام خدا و الگویی که در کتاب آسمانی ما "قرآن" توسط پیامبر خاتم(ص) به عنوان آخرین و جامع ترین الگوی زندگی بشری برای تمام بشریت عرضه شده است پیروی خواهیم کرد.

خداوند خالق انسان است و بهتر از هرکس دیگری بر نیازهای انسان و نحوه صحیح پاسخگویی به این نیازها اشراف دارد. ما خود این امر را به خوبی میدانیم ولی شاید هنوز به آن ایمان نداریم. حقیقت دلیل برگزیدن این سبک عجیب زندگی توسط ما از یک سوهراس از تباهی بعد از بریدن از خداوند و الگوی زندگی الهی یعنی اسلام است و از سوی دیگر دل نبریدن از سبک جذاب و نفسانی زندگی آمریکایی است.

تک تک مواردی که در سبک زندگی آمریکایی ذکر شد هم قابل نقد و هم قابل پاسخگویی در سبک زندگی اسلامی است که انشالله در مجال های بعدی به آن خواهیم پرداخت.

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۱ ، ۱۶:۴۲
عبد الحسین(ع)

16 آذر بهانه ی خوبی است تا اندکی درباره دانشجو صحبت کنیم. 16 آذری که پیشینه تاریخی آن برمیگردد به کودتای 28 مرداد و وقایع تلخ پس از آن. زمانی که رژیم کودتا نیرو های نظامی خود را برای سرکوب دانشجویانی که به ورود «دنیس رایت» کاردار جدید انگلیس در 14 آذر 1332 و «نیکسون» معاون وقت رئیس‌جمهور آمریکا به تهران، اعتراض کرده بودند به دانشگاه تهران میفرستد و آنان را به خاک و خون میکشد. به همین خاطر 16 آذر در اذهان نماد مقاومت دانشجویی را به خود اختصاص داد.

همواره در کلام مقام معظم رهبری شاهد توجه و تاکیید به لزوم وجود تشکل های دانشجویی و جریان بیداری دانشجویی بوده ایم. دانشجو باید سیاسی باشد و بداند دور و بر خود و جامعه اش چه میگذرد و اصلا یکی از موارد تحقق مردم سالاری دینی نیز مشارکت دانشجو به صورت فعال و پویا در صحنه است. دانشجو ویژگی هایی دارد که منحصر به دانشجوست و این ویژگی ها در هیچ جا و در هیچ کس یافت نمیشود الا در دانشجو و دانشگاه. سیاسی بودن دانشجو در دانشگاه بدر قالب تشکل های دانشجویی معنا پیدا میکند ، اما این تشکل ها چه ویژگی هایی دارند؟

اولین ویژگی که میتوان برای یک تشکل دانشجویی مفید و تاثیر گذار در جهت بهبودی وضع جامعه برشمرد ویژگی آرمانگرایی در مقابل مصلحت گرایی است. یک جوان دانشجو به دلیل دارا بودن حس و حال جوانی و به زانو درنیامدن در مقابل مشکلات و محدودیت ها همیشه طالب بهترین هاست و برای این بهترین ها محدودیتی نمیبیند، پس آرمانگراست و به آرمانها مینگرد و برای رساندن خود و جامعه به آن آرمانها برنامه میریزد و تلاش میکند. اما از کنار این نکته که جوان هنوز به گناه آلوده نشده و ذات او پاک است نمیتوان به سادگی عبور کرد، چرا که این صداقت جوان است که حرف او را قابل اعتماد میکند، سخن او را فقط از روی دلسوزی به نمایش میگذارد و اینجاست که صداقت در کنار علم مبتنی بر مطالعه میشود ویژگی منحصر به فرد دانشجو و تشکل دانشجویی. یک جوان دانشجو و یک تشکل دانشجویی فارق از وابستگی های حزبی و فقط با تکیه بر مطالعات علمی و با توجه به صداقتی که دارد به تبیین مسائل و احیانا به نقد کشیدن مسئولان و حتی تشویق آنها میپردازد، نه اینکه خود را وام دار به جریانی تصور کند و این سیاسی کاری هارا دخیل در مسائل کند.

شخصا شاهد این بوده ام که در دانشگاه تشکل هایی پر طرفدار تر و پر سروصدا تر بوده اند که دائما با عینک دودی به مسائل اجتماع نگاه کردند و بدون ارائه دادن راه حل های منطقی بر پایه نظر اسلام فقط به سیاه نمایی و نقد غیر دلسوزانه و غرض دار مسئولین پرداخته اند.

نظر شما رو به این فراز از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان دانشگاه تهران در تاریخ 77/2/22 جلب میکنم: «من سه، چهار سال قبل از این گفتم که دانشجویان بایستی سیاسی شوند؛ و بعد هم علیه کسانی که دانشگاه را از سیاست دور کردند، تعبیر تندی کردم. یک سال بعد از آن، یا همان وقت‌ها، در یک اجتماع دانشجویی گفتم که اشتباه نکنید؛ من که می‌گویم فعالیت سیاسی، معنایش این نیست که فعالیت سیاسی حتماً باید علیه دولت، علیه مسئولان و علیه نظام باشد. بعضی از بدخواهان، فعالیت سیاسی را این‌گونه تعبیر می‌کنند. فکر می‌کنند فعالیت سیاسی، یعنی سیاسی‌کاری! این، یک نوع سیاسی‌کاری و یک نوع تقلب است که آدم تصور کند فعالیت سیاسی در دانشگاه، فقط با بد گفتن و با فحاشی کردن و با اهانت کردن به این و آن حاصل می‌شود؛ نه. فعالیت سیاسی، برای پیدا شدن قدرت تحلیل در دانشجوست. این دانشجو اگر قدرت تحلیل سیاسی نداشته باشد، فریب می‌خورد و فریب خوردن دانشجو، درد بزرگی است که تحملش خیلی سخت است.»

دقت در تاریخ این اظهارات یعنی کمتر از یکسال پس از دوم خرداد 76 و در زمان دولت آقای خاتمی این حقیقت را آشکار می‌سازد که موضع رهبری نظام در این‌باره ارتباطی با این یا آن دولت ندارد و یک موضع اصولی است.

عده ای همواره تاکیید افراطی بر آزادی دارند، آزادی بیان. خیلی خوب، پس آزاد باشید، خود را اسیر هواهای نفسانی و جریان های پرهیجان و تنگ نظرانه تقابل با نظام اسلامی قرار ندهید، نمیگویم از کسی دفاع یا کسی را رد کنید فقط میگویم آزاد باشید، ببینید ، فکر کنید و تصمیم بگیرید و نه تحت جَو و همسو با جریانات ناحق ، نظر آنان را بر خود تحمیل کنید، نظر خود را داشته باشید و آنچه که فکر میکنید حق است بگویید.

این جریانهای دانشجویی، این بیداری دانشجویی همیشه بوده و هست و متکی به افراد خاصی نیست، نه قبل از دانشگاه و نه بعد از آن، فقط مخصوص دانشگاه و دانشجوست، پس فرصت را غنیمت شمارید و به عنوان یک دانشجو و فعال سیاسی و نه فعال سیاسی کاری، مستقل و نه بدون وام وام دار حزبی، با مطالعه و تفکر و نه بدون عقل اسیر احساس، نیاز زمانه را بشناسید و قدرت تحلیل خود را بالا ببرید تا در فتنه ها چون بیدی نباشید که طوفان فتنه شما را همسو با خود از جا بکند و ببرد، چون کوه استوار باشید و با دخیل کردن نظر دین ، اخلاقیات و فطرت اظهار نظر کنید و یک دانشجوی سیاسی باشید..

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۱ ، ۱۶:۳۰
عبد الحسین(ع)