یادداشت های یک جوان انقلابی

راه همت، راهی به وسعت آسمان است، قدم نهادن در این راه، همتی مردانه میخواهد

یادداشت های یک جوان انقلابی

راه همت، راهی به وسعت آسمان است، قدم نهادن در این راه، همتی مردانه میخواهد

اگر انسانهایی که مامور به ایجاد تحول در تاریخ اند از معیارهای عصر خویش تبعیت کنند دیگر تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد. (سید شهیدان اهل قلم)
قلم به دست گرفته ام تا بنویسیم، از حق و حقیقت، شاید به مذاق تلخ بیاید اما سیاه نمایی نمیکنم، مینویسم از آنچه فکر میکنم باید بنویسم، از هر آنچه که دیگران نمی نویسند و یا از بیان آن ابا دارند، مهم نیست که در چشم خلق چگونه دیده شوی، مهم محبوب خالق بودن است. آمده ام تا جزئی از فلقی باشم که پیش از طلوع خورشید عدالت بر پهنه آسمان نشسته است.
دیر یا زود ظهور اتفاق خواهد افتاد، مهم این است که تو در آن چه نقشی داشته باشی و از آن مهمتر این است که بدانی تا حسین نیست مسلم فرمانده کل قواست..

۶ مطلب در آذر ۱۳۹۰ ثبت شده است

یک ثانیه از عمر بلند شب یلدا             باعث شده تا صبح به یادش بنشینیم

                             یک قرن از عمر پسر فاطمه بگذشت     یک شب نشد از هجر فراقش بنشینیم

                                                                              ***

                          در نای خشک مرثیه خوان نا نمانده است

                                                                                   در تن رمق برای زینب کبری نمانده است

                          باید  بجای حافظ  و  سعدی لهوف  خواند

                                                                                   دیگر  برای  ما   شب  یلدا  نمانده  است

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۰ ، ۱۸:۲۳
عبد الحسین(ع)

یکی از دوستان می گفت: یک روز که مقام معظم رهبری به کوه های اطراف تهران رفته بودند با دختر و پسری دانشجو، بر خورد می کنند که به لحاظ ظاهری وضع مناسبی نداشتند و تصور می کردند که آقا دستور دستگیری آنها را خواهد داد، ولی بر خلاف تصورآن دو، مقام معظم رهبری با آن ها احوال پرسی کردند و از شغل و فامیل بودن آن ها سؤال کردند، پسر وقتی با خلق زیبای آقا مواجه شد، واقعیت را گفت که ما دوست هستیم،

 آقا ابتدا درباره ورزش و مزایای آن با آن دو صحبت کردند و بعد هم فرمودند: بد نیست صیغه محرمیتی در میان شما بر قرار شود و شما با هم ازدواج کنید و به آن ها پیشنهاد دادند که اگر مایل بودید در فلان تاریخ بیایید، من آمادگی دارم که شخصأ عقد شما را بخوانم. آن دو خداحافظی کردند و طبق قرار همراه خانواده خود، محضر آقا رسیدند.

 آقا عقد آن ها را جاری کردند و با بر خورد کریمانه مقام عظیم الشأن ولایت، این دو جوان تغییر مسیر دادند و آن دختر غیر محجبه، به یک دختر محجبه و معنوی و آن پسر دانشجو به یک جوان مذهبی مبدل شدند 

 آقای محمد امین نژاد(از کارمندان صدا و سیما- تهران)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۰ ، ۲۳:۳۸
عبد الحسین(ع)

قبل از انقلاب من سیزده ساله بودم که از طرف اداره اوقاف در مسابقات سراسری قرائت قرآن مشهد شرکت کردم. در افتتاحیه مسابقات یکی از داوران از من خواست تا قرآن بخوانم .( من به علت این که جلسات از طرف دستگاه شاهنشاهی بود) نپذیرفتم. او اصرار کرد و من باز جواب رد دادم. در کنار من پیرمرد تاجری بود که مرا می شناخت. به من گفت: جواد چرا نمی روی قرآن بخوانی؟ من گفتم نمی خوانم. گفت: اگر بروی پنجاه تومان به تو خواهم داد، گفتم: نمی روم. گفت: اگر بروی صد تومان می دهم، گفتم: نمی روم. گفت دویست تومان می دهم، گفتم: حتی اگر 500 تومان هم به من بدهی، قرآن نخواهم خواند . بعدها پیرمرد جریان را برای پدرم نقل کرده بود . روزی خدمت حضرت آیت الله خامنه ای بودم همین که آقا مشغول صحبت بودند، یک دفعه صحبتشان را قطع کردند و فرمودند:  من یک بدهی به جواد آقا دارم و پانصد تومان از جیب خود در آوردند به من دادند. من متعجب ماندم.  آقا فرمودند:  خودت هم نمی دانی برای چه به تو بدهکارم!؟ ما همیشه به خاطر قرآن خواندن شما جایزه می دادیم ولی این بار به خاطر قرآن نخواندنت به شما هدیه می دهیم. بعدها فهمیدم که جریان فرآن نخواندن مرا پدرم برای ایشان نقل کرده بود

 جواد سادات فاطمی)از قاریان قرآن - مشهد)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۰ ، ۲۳:۲۷
عبد الحسین(ع)

                  وقتی میان نفس وهوس جنگ می شود                  شیطان دوباره دست به نیرنگ می شود

                  دارد حنای  توبه  و  شرمی   که  داشتم                  پیشت  عزیز  فاطمه  بی رنگ   می شود

                  با  هر   گناه  فاصله  می گیرم   از   شما                  کم کم  وجب دو سه  فرسنگ   می شود

                 آقا ببخش بس که سرم گرم زندگیست                   کمتر   دلم  برای  شما   تنگ   می شود 

                                                                         

  جمعه ها پشت سرهم میان میرن. جمعه برای ما چه روزیه؟ چه احساسی داریم وقتی شب جمعه  می خوایم سرمونو رو بالش بذاریم و بخوابیم؟ چه احساسی داریم وقتی صبح جمعه چشامونو باز میکنیم و این روزو می بینیم؟ چه احساسی داریم وقتی می بینیم خورشید روز جمعه غروب کرده مثل همه جمعه های قبل؟...

آقا ببخش... ببخش مرا که انقدر دیر دلم برای شما تنگ می شود. ای کاش فقط در گیر روز مرگی زندگی  بودم. ای کاش فقط از شما غافل بودم. ولی این غفلت مرا به دره بی پایان گناه می کشاند و جز رشته محکم عشق شما نمی تواند مرا از این هلاکت نجات دهد که به طناب پوسیده دشمن خونی ام به آن فرو رفته ام.

ای کاش این سایه شوم گناه و غفلت روزی از سر زندگی ام کم شود و انوار زیبای خورشید عشق شما آن را روشن کند که آن وقت هر روز من آدینه و لحظه شماری برای وصال است. همت باید کردو دل از این سراب بی پایان دنیا برید و  از سفر غفلت باز گشت.

 تا ببینیم که او غایب نیست و تمام روزها نه فقط جمعه ها و تمام زمین و نه فقط جمکران بوی او را میدهد و ندبه کنان در انتظار وصال اند.

 

                                         

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۰ ، ۱۱:۳۲
عبد الحسین(ع)

امام مهدی علیه‏السلام به جهت قدردانی و وفا نسبت به رشادتهای حضرت عباس علیه‏السلام به این بارگاه ملکوتی تشریف می‏آورند، نمونه زیر گویای این واقعیت می‏باشد: 

فقیه فرزانه آیت الله حاج سید مرتضی لنگرودی فرمود: در حرم مطهر حضرت قمر بنی‏هاشم علیه‏السلام مشغول زیارت بودم، ناگهان دیدم شخصی پشت سر من مشغول زیارت و خطاب به حضرت می‏فرماید: 

 «یا عمی!» و مطالبی را با فصاحت و بلاغت بیان می‏کند. من از بس برایم این مطلب جالب و جذاب بود دست از زیارت برداشتم تا ببینم این بزرگوار چه می‏گوید. همچنان مات و مبهوت شده بودم ولی کلمات دلربای ایشان را همچنان می‏شنیدم و ایشان گریه می‏کرد و با حضرت در حال صحبت بود. ولی یک مرتبه از نظرم غایب شد. [1] .

امام مهدی علیه‏السلام به اماکن مقدسه و مشاهد مشرفه، عنایت فراوانی دارد. یکی از سرزمین‏هایی که مورد علاقه آقا بقیةالله روحی فداه است کربلا، و بارگاه ملکوتی سالار شهیدان علیه‏السلام و برادر بزرگوارش حضرت ابوالفضل العباس علیه‏السلام است، بنابراین، زائران محترم، توجه داشته باشند، با مشرف شدن به این مکان گرامی دو وظیفه مهم دارند: 

1. زیارت به نیابت از امام عصر علیه‏السلام که نشان دهنده معرفت زائر و مورد توجه قرار گرفتن او از سوی زیارت شونده و ملائکه است. 2. دعا برای تعجیل در فرج آقا امام زمان علیه‏السلام که بسیار مهم و با ارزش است. قطعا، امام زمان علیه‏السلام محتاج نیابت و دعای ما نیست، بلکه ما محتاج عنایت او علیه‏السلام هستیم. و این اعمال سبب جلب عنایت او علیه‏السلام خواهد شد. 

پی نوشتها:

[1] چهره درخشان قمر بنی‏هاشم ابوالفضل العباس، ج 3، ص 307؛ میر مهر، ص 111.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۰ ، ۱۱:۰۷
عبد الحسین(ع)

روضه کوثری در محضر امام(ره)

سخنان معمارکبیر انقلاب درباره لزوم عزاداری و گریه بر امام حسین (علیه‎السلام)

هرکسی اندکی درباره تاریخ معاصر ایران بداند و مطالعه کرده باشد؛ می‎داند جرقه اصلی پیروزی انقلاب اسلامی از محرم و عاشورا و عزاداری برای امام حسین زده شد. امام خمینی بعد از پیروزی و تا روز‎های آخر عمرش، بر ضرورت عزاداری و روضه و برپایی خیمه‎‎های محرم در جامعه تأکید کرد.

این جمله «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» کلمه بزرگی است که اشتباهی می‎فهمند. خیال می‎کنند یعنی هر روز باید گریه کرد! لکن محتوایش غیر از این است.

کربلا چه کرد، ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشی را بازی کرد، همه زمین‎‎ها باید آن‎طور باشند. انحصار به یک زمین نداشته؛ انحصار به یک فرد نداشته. قضیه کربلا منحصر به یک جمعیت 70 و چندنفری و یک زمین کربلا نبوده. همه زمین‎‎ها باید این نقشه را اجرا کنند، و همه روز‎ها غفلت نکنند.

نقش کربلا این بود که سیدالشهدا - سلام الله علیه - با چند نفر جمعیت و عدد معدود، آمدند کربلا و ایستادند در مقابل ظلم یزید و در مقابل دولت جبار. درمقابل امپراتور زمان ایستادند و فداکاری کردند و کشته شدند، لکن ظلم را قبول نکردند و یزید را شکست دادند. همه‎جا باید این‎طور باشد. هر روز باید این‎طور باشد. این حس شهادت‎خواهی و فداکاری بود که یک ملتی که هیچ نداشت بر طاغوت غلبه داد.

صحیفه امام. جلددهم. ص122

چرا روضه و سینه‎زنی؟

ما را سیدالشهدا این‎طور هماهنگ کرده. ما برای سیدالشهدایی که این‎طور هماهنگ کرده اظهار تأسف نکنیم؟ گریه نکنیم؟ همین گریه‎‎ها ما را نگه‎داشته. جوان‎‎های ما گول شیاطینی که می‎خواهند این حربه را از دست شما بگیرند نخورند... همین‎‎ها مملکت ما را حفظ کرده. تکلیف آقایان است که روضه بخوانند. تکلیف مردم است دسته‎‎های سینه‎زن شکوهمند بیرون بیاورند.

ما تا ابد هم اگر برای سیدالشهدا گریه کنیم، برای سیدالشهدا نفعی ندارد، برای ما نفع دارد، همین نفع دنیایی‎اش را حساب کنید؛ آخرتی‎اش جای خود. همین نفع دنیایی‎اش را حساب کنید و همین جهت روانی مطلب را که قلوب را چطور به هم متصل می‎کند. این سنگر را نباید از دست بدهیم و کسانی که کوشش می‎کنند این سنگر را از ما بگیرند، آن‎هایی که از ما هستند و مردم صالحی هستند بازی خورده‎اند. پشت این‎ها یک دست مرموز فاسد مفسدی هست که می‎خواهد ملت ما را به تباهی بکشد. ما باید بیدار باشیم. ملت ما باید بیدار باشند. (29/8/58)

صحیفه امام جلد یازدهم - صفحه 100

قدرت‎‎های بزرگ از این خیمه‎‎ها می‎ترسند

شما انگیزه این گریه و این اجتماع در مجالس روضه را خیال نکنید فقط این است که گریه کنیم برای سیدالشهدا! نه سیدالشهدا احتیاج به این گریه‎‎ها دارد و نه این گریه، خودش فی نفسه، کاری از آن برمی‎آید؛ لیکن این مجلس‎‎ها مردم را مثل مجتمع می‎کنند و وجهه می‎دهند. میلیون‎‎ها جمعیت در دو ماه محرم و دهه عاشورا یک وجهه، طرفِ یک راه می‎روند. بی‎خود بعضی از ائمه ما نمی‎فرمایند که برای من در منابر روضه بخوانند... مسأله، مسأله گریه نیست... مسأله سیاسی است.

قدرت‎‎های بزرگ از خیمه‎‎های عزاداری می‎ترسند. قدرت‎‎های بزرگ از این سازمان که بدون این‎که دست واحدی در کار باشد که آن‎ها را مجتمع کند؛ می‎ترسند... اجتماع مردم زیر این بیرق الهی، این بیرق حسینی، اسباب این می‎شود که سازمان داده شوند. (14/8/59)

این گریه‎‎ها حفظ می‎کند کیان ما را

حضرت باقر (علیه‎السلام) هنگام فوت وصیت کرد 10 سال در منا کسی را اجیر کنند، کسانی که برایم گریه کنند. این چه مبارزه‎ای است؟ حضرت باقر احتیاج به گریه داشت؟ می‎خواست چه کند گریه را؟ آن هم در منا چرا؟ ایام حج و منا. همین نقطه اساسی، سیاسی، روانی، انسانی است که 10 سال در آن‎جا گریه کنند. خب مردم می‎آیند می‎گویند چه خبر است؟ می‎گویند این‎طور بود. این توجه می‎دهد نفوس مردم را به این مکتب و ظالم را منهدم و مظلوم را قوی می‎کند. ما جوان‎‎ها دادیم، کربلا جوان‎‎ها داده، این‎‎ها را باید حفظ کنیم. خیال نکنید گریه است، خیر گریه نیست، یک مسأله سیاسی، روانی، اجتماعی است. ائمه این‎قدر اصرار کردند به این‎که مجمع داشته باشید، گریه بکنید، برای این‎که، این حفظ می‎کند کیان مذهب ما را. (29/8/58)

روضه انسان‎ساز است

مطلبی الان القا کرده‎اند به جوان‎‎های ما تا کی گریه و تا کی روضه. این‎ها نمی‎فهمند روضه چیست و این اساس تا حالا چطور نگه داشته شده. این را نمی‎دانند و نمی‎شود بهشان بفهمانند. این‎ها نمی‎فهمند این‎روضه، این گریه آدم‎ساز است، انسان درست می‎کند. این مجالس روضه، این مجالس عزای سید الشهدا و آن تبلیغات بر ضدظلم. این تبلیغ بر ضدطاغوت است. بیان ظلمی که به مظلوم شده تا آخر باید باشد. (04/7/58)

گریه برای پیشرفت است نه برای ثواب

این‎هایی که مسجد می‎آیند، منبر را گوش می‎کنند، مطالب را گوش می‎کنند، همچو که به روضه می‎رسند، رد می‎شوند و می‎روند. از باب این است که ملتفت نیستند چیست. آن روضه است که این محراب که این منبر را حفظ کرده، اگر آن روضه نبود، این منبر هم نبود، این مطالب هم نبود؛ آن حفظ کرده. باید برای شهیدهای‎مان گریه کنیم. فریاد کنیم. مردم را بیدار کنیم. این نکته را به مردم بفهمانیم که همه‌‍‎اش این نیست که می‎خواهیم ثواب ببریم. قضیه این است که می‎خواهیم پیشرفت کنیم. سید الشهدا هم که کشته شد. نه این‎که رفتند ثوابی ببرند. رفت که این مکتب را نجات بدهد. اسلام را زنده کند.

(17/4/58)

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۰ ، ۱۱:۱۲
عبد الحسین(ع)