یادداشت های یک جوان انقلابی

راه همت، راهی به وسعت آسمان است، قدم نهادن در این راه، همتی مردانه میخواهد

یادداشت های یک جوان انقلابی

راه همت، راهی به وسعت آسمان است، قدم نهادن در این راه، همتی مردانه میخواهد

اگر انسانهایی که مامور به ایجاد تحول در تاریخ اند از معیارهای عصر خویش تبعیت کنند دیگر تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد. (سید شهیدان اهل قلم)
قلم به دست گرفته ام تا بنویسیم، از حق و حقیقت، شاید به مذاق تلخ بیاید اما سیاه نمایی نمیکنم، مینویسم از آنچه فکر میکنم باید بنویسم، از هر آنچه که دیگران نمی نویسند و یا از بیان آن ابا دارند، مهم نیست که در چشم خلق چگونه دیده شوی، مهم محبوب خالق بودن است. آمده ام تا جزئی از فلقی باشم که پیش از طلوع خورشید عدالت بر پهنه آسمان نشسته است.
دیر یا زود ظهور اتفاق خواهد افتاد، مهم این است که تو در آن چه نقشی داشته باشی و از آن مهمتر این است که بدانی تا حسین نیست مسلم فرمانده کل قواست..

در این گردهمایی که اولین گردهمایی فراگیر این مجموعه پس از تشکیل شورای مرکزی قرارگاه عمار به شمار می‎رود، تعداد زیادی از فعالان سیاسی و فرهنگی کشور از جمله حجت الاسلام رجبی، حجت الاسلام طائب، حجت الاسلام پناهیان، حجت الاسلام ماندگاری، حجت الاسلام رسایی، حجت الاسلام روانبخش، دکتر کوچک زاده، دکتر علی اصغر زارعی، سردار سعید قاسمی، وحید جلیلی، حسن عباسی، محمد علی رامین، سعید حدادیان، حسین سازور، حسین الله کرم،  وحید یامین‎پور، میثم نیلی، جعفر فرجی، فرزاد جمشیدی و شمار زیادی از چهره‎های سرشناس و موثرین فرهنگی ـ سیاسی جبهه انقلاب فرهنگی حضور داشتند.
 
قرارگاه فرهنگی عمار (مرکزی راهبردی جبهه اهل ولاء) که سال گذشته با همت جمعی از فعالان فرهنگی و سیاسی جبهه انقلاب اسلامی تشکیل شده بود پس از بحث و بررسی‎ها حجج اسلام پناهیان، مهدی طائب، محمدمهدی ماندگاری، علی ثمری، حمید رسایی، روانبخش و آقایان سعید قاسمی، وحید جلیلی، مهدی کوچک‌زاده، نادر طالب‌زاده ،حاج حسین یکتا ، حسن عباسی، سعید حدادیان ، حسین الله‌کرم، حسین روشن را به عنوان اعضای شورای مرکزی این قرارگاه انتخاب کرد.
آیت‌الله مصباح یزدی: فتنه نتیجه امتزاج هواپرستی و شناخت بدعت‎گونه از دین است 
 
آیت‌الله مصباح در بیانات مهم خود در جمع اعضای قرارگاه عمار، با انتقاد از کسانی که برای شناخت دین بیراهه را بر می گزینند، گریزی به مسائل داخلی کشور زد و تصریح کرد: ما باید با هر کس که می خواهیم همکاری کنیم، توجه داشته باشیم که صبغه غالب او حق باشد، نه اینکه انتظار داشته باشیم هیچ اشتباهی نکند، باید مجموعه عوامل شخصیتی او را بررسی کنیم و ببینیم عناصر غالب در او حق بوده یا باطل؟ اهدافی که دارد چه اندازه با اهداف ما همخوانی دارد.
 
وی اظهار داشت: اگر دیدیم غالب اهداف، شیطانی و باطل است باید او را کنار گذاشت، اما اگر کسی 98 درصد عناصر در او عناصر سالم باشد و البته چند عنصر باطل نیز داشته باشد و بخواهیم او را به خاطر این مساله کنار بگذاریم که چه کسی می ماند و با چه کسی می خواهیم زندگی کنیم.
وی افزود: در مرحله بعد باید حمایت از این شخصیت و فرد را مطلق نکنیم چراکه ممکن است همان عناصر محدود باطل ظهور کند، باید بگوییم تا مادامی که در صراط مستقیم و پیرو اسلام ناب محمدی است، کار او درست است.
 
تاکید بر ضرورت مراجعه به کارشناسان و متخصصان امر دین برای شناخت صحیح دین، تجلیل از هدایت ها و شخصیت کم نظیر مقام معظم رهبری، بررسی علل و عوامل وقوع انحراف و فتنه در افراد و راه های مقابله با آن، تاکید بر جنبه اسلامیت در همه فعالیت های کشور از دیگر بخش های سخنرانی آیت الله مصباح یزدی بود. 
 
طائب: آسیب حکومت پیامبر(ص)، کمبود نیروی تربیت شده بود
 
در این گردهمایی که با اجرای وحید یامین پور مجری برنامه دیروز، امروز، فردا برگزار می‎شد،حجت الاسلام طائب رئیس شواری مرکزی قرارگاه، به عنوان اولین سخنران برنامه، با اشاره به تاریخ صدر اسلام و حکومت پیامبر اکرم(ص) سخنان خود را با این سوال آغاز کرد که آیا می‎توان حکومت نبی اکرم را آسیب شناسی کرد.
 
وی با یادآوری ارکان غیر معصوم حکومت پیامبر پاسخ این پرسش را مثبت ارزیابی کرد و ادامه داد: اینکه پس از رحلت پیامبر(ص)، جانشینی ایشان برخلاف توصیه حضرت به اشخاص دیگری رسید، نشان از وجود آسیب در حکومت تاسیسی از سوی رسول اکرم است.
 
وی علت بروز این آسیب را اندک بودن یاران و تربیت یافتگان حضرت به علت گستردگی حرکت تبلیغی پیامبر و کمبود نفرات نسبت به این حرکت قلمداد کرد و با یادآوری دوره دعوت مخفیانه، ماجرای شعب ابی طالب و سپس هجرت به مدینه، حتی اوضاع مدینه را نیز به دلیل پی در پی بودن جنگ‎ها و مسائل معیشتی نه چندان مناسب آن، کمبود تربیت نیرو متناسب با حرکت پیامبر عنوان کرد.
 
وی برقراری شرایط ظهور حضرت حجت را منوط به تربیت نیروهایی متناسب با حرکت حضرت دانست و از لوازم حرکت صحیح در حوادث اتفاقات آخرزمان را متشکل شدن مومنین عنوان کرد.
 
طائب در بخش پایانی سخنان خود با یادآوری برخی از وقایع اخیر، با اشاره به قسم رئیس جمهور در هنگام تحویل گرفتن مسئولیت، وقایع اخیر را مغایر با قسم یاد شده مبنی بر پایبندی رئیس جمهور به قانون اساسی عنوان کرد.
 
پناهیان: قرارگاه عمار یک مؤسسه راهبردی و اتاق فکر است که اعضای آن عمارگونه عمل می کنند
 
در ادامه این برنامه، حجت الاسلام علیرضا پناهیان نائب رئیس قرارگاه عمار، در سخنانی به بیان گزارشی از اهداف، برنامه ها و ماموریت‎های این قرارگاه پرداخت. پناهیان با تاکید بر اینکه ما به کار گروهی برای حفظ انقلاب معتقدیم، گفت: ما نظام مقدس اسلامی را چیزی جز ولایت و ولایتمداری نمی بینیم.
 
وی تاکید کرد: قرارگاه عمار یک مؤسسه راهبردی و اتاق فکر است که اعضای آن عمارگونه عمل می کنند. ما در این مؤسسه جوانگرایی را مدنظر خواهیم داشت.
 
پناهیان در مورد ورود قرارگاه به مسائل سیاسی نیز گفت:  ما حزب نیستیم ولی در سیاست و امور سیاسی تاثیرگذار خواهیم بود. وی  با بیان اینکه ما به فعالیت های گروهی برای حفظ انقلاب اسلامی معتقدیم تاکید کرد: ما در قرارگاه عمار به دنبال منافع شخصی و گروهی نیستیم و به اهداف و مصالح و منافع نظام اسلامی توجه می کنیم.
 
نایب رییس قرارگاه عمار در ادامه با بیان اینکه ما نظام را چیزی جز ولایت و ولایتمداری نمی بینیم تصریح کرد: امیدواریم با فعالیت ها و اقداماتی که انجام می دهیم یک شبکه عظیم اجتماعی برای دفاع از نظام اسلامی و ولایت فقیه در سراسر کشور تشکیل دهیم.
 
حسن عباسی: بیداری اسلامی در منطقه فرصتی استثنایی برای نابودی هژمونی امریکاست
 
در ادامه این گردهمایی، حسن عباسی در سخنانی با عنوان "موج چهارم در 2012" به بررسی ابعاد حرکت بیداری اسلامی در منطقه و فرصت‎ها و شرایط موجود برای بهره برداری انقلاب اسلامی از این شرایط در راستای ناکامی پروژه 2012 غرب پرداخت.
 
رییس مؤسسه بررسی های دکترینال امنیت بدون مرز، با یدآوری ورشکستگی آمریکا در جهان، گفت: آمریکا برای ایجاد نظم نوین جهانی به دنبال ایجاد یک جنگ جهانی است.
 
عضو شورای مرکزی قرارگاه عمار ادامه داد: آمریکا با توجه به ورشکستگی که پیدا کرده برای ایجاد نظم نوین جهانی به دنبال ایجاد یک جنگ جهانی است، چرا که همه چیز از کنترل آنها خارج شده است.
 
عباسی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به نقش امام راحل در موج بیداری و اسلام خواهی ملت های آزاده جهان تصریح کرد: پرچم بیداری اسلامی در دست امام راحل و ملت ایران نیز در این عرصه پیشگام و پیشتاز بوده اند.
 
وی با اشاره به شرایط کنونی منطقه این شرایط را از طرفی نشانه فروپاشی هژمونی امریکا از و سوی دیگر بهترین شرایط برای تحقق موج چهارم انقلاب اسلامی در کشورهای اروپایی و شکست پروژه 2012 امریکا عنوان کرد.
 
در ادامه این مراسم نیز جمعی از اعضای شورای مرکزی قرارگاه عمار با حضور در جایگاه، به تشریح ساختار تشکیلاتی این قرار گاه و پاسخ به پرسش‎‎های حاضرین در جلسه پرداختند.
 
پس از پایان بخش اول همایش که با مداحی حاج حسین سازور و عزاداری حاضرین در مجلس به مناسبت شهادت زهرای مرضیه سلام الله علیها صورت گرفت، آیت الله مصباح یزدی، به عنوان سخنران اصلی این همایش، سخنانی را در جمع اعضای قرار گاه فرهنگی عمار بیان کرد.
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۰ ، ۱۴:۲۲
عبد الحسین(ع)

سلام به همه دوستان انقلابی و ولایت مدارم.

یکی دو ماه پیش یه مستند به دستم رسید به نام خط و نشان رهبر. درو غی بزرگ از دروغ پردازی بزرگ که معرف حضورتون هست بله بی بی سی. شبکه ای وابسطه به حکومت منحوس انگلستان که عناد و دشمنی آن با مردم ما دیرینه است.

حتما به روشنی از اهداف استعمار فکری این شبکه و هم پیمانان وطن فروش و قالبا بهاییش آگهاهید و پس از رسوایی های بیشمارش در سالهای اخیر هم چون ساخت و پرداخت قتل ندا آقاسلطان و سوزاندن دختر دانشجوی ایرانی مقیم کانادا و... مطلعید. این بار هم در راستای هدف نشانه روی قلب تپنده انقلاب که همان ولایت است دست به ساخت مستند نمایی با حضور عناصر خود فروخته ای که در ادامه به آنها پرداخته میشود زده است.

تصمیم گرفته ام حالا که در آستانه سالروز حماسه نهم دی هستیم تحلیلی از این مستند نما را در اختیار شما دوستان قراردهم تا با واقعیت های پشت پرده آن آشنا شوید. دعوت میکنم به ادامه مطلب رفته و پس از مطالعه دیدگاهتون رو بیان کنید.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۰ ، ۱۴:۳۹
عبد الحسین(ع)
یک ثانیه از عمر بلند شب یلدا             باعث شده تا صبح به یادش بنشینیم

                             یک قرن از عمر پسر فاطمه بگذشت     یک شب نشد از هجر فراقش بنشینیم

                                                                              ***

                          در نای خشک مرثیه خوان نا نمانده است

                                                                                   در تن رمق برای زینب کبری نمانده است

                          باید  بجای حافظ  و  سعدی لهوف  خواند

                                                                                   دیگر  برای  ما   شب  یلدا  نمانده  است

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۰ ، ۱۸:۲۳
عبد الحسین(ع)

یکی از دوستان می گفت: یک روز که مقام معظم رهبری به کوه های اطراف تهران رفته بودند با دختر و پسری دانشجو، بر خورد می کنند که به لحاظ ظاهری وضع مناسبی نداشتند و تصور می کردند که آقا دستور دستگیری آنها را خواهد داد، ولی بر خلاف تصورآن دو، مقام معظم رهبری با آن ها احوال پرسی کردند و از شغل و فامیل بودن آن ها سؤال کردند، پسر وقتی با خلق زیبای آقا مواجه شد، واقعیت را گفت که ما دوست هستیم،

 آقا ابتدا درباره ورزش و مزایای آن با آن دو صحبت کردند و بعد هم فرمودند: بد نیست صیغه محرمیتی در میان شما بر قرار شود و شما با هم ازدواج کنید و به آن ها پیشنهاد دادند که اگر مایل بودید در فلان تاریخ بیایید، من آمادگی دارم که شخصأ عقد شما را بخوانم. آن دو خداحافظی کردند و طبق قرار همراه خانواده خود، محضر آقا رسیدند.

 آقا عقد آن ها را جاری کردند و با بر خورد کریمانه مقام عظیم الشأن ولایت، این دو جوان تغییر مسیر دادند و آن دختر غیر محجبه، به یک دختر محجبه و معنوی و آن پسر دانشجو به یک جوان مذهبی مبدل شدند 

 آقای محمد امین نژاد(از کارمندان صدا و سیما- تهران)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۰ ، ۲۳:۳۸
عبد الحسین(ع)

قبل از انقلاب من سیزده ساله بودم که از طرف اداره اوقاف در مسابقات سراسری قرائت قرآن مشهد شرکت کردم. در افتتاحیه مسابقات یکی از داوران از من خواست تا قرآن بخوانم .( من به علت این که جلسات از طرف دستگاه شاهنشاهی بود) نپذیرفتم. او اصرار کرد و من باز جواب رد دادم. در کنار من پیرمرد تاجری بود که مرا می شناخت. به من گفت: جواد چرا نمی روی قرآن بخوانی؟ من گفتم نمی خوانم. گفت: اگر بروی پنجاه تومان به تو خواهم داد، گفتم: نمی روم. گفت: اگر بروی صد تومان می دهم، گفتم: نمی روم. گفت دویست تومان می دهم، گفتم: حتی اگر 500 تومان هم به من بدهی، قرآن نخواهم خواند . بعدها پیرمرد جریان را برای پدرم نقل کرده بود . روزی خدمت حضرت آیت الله خامنه ای بودم همین که آقا مشغول صحبت بودند، یک دفعه صحبتشان را قطع کردند و فرمودند:  من یک بدهی به جواد آقا دارم و پانصد تومان از جیب خود در آوردند به من دادند. من متعجب ماندم.  آقا فرمودند:  خودت هم نمی دانی برای چه به تو بدهکارم!؟ ما همیشه به خاطر قرآن خواندن شما جایزه می دادیم ولی این بار به خاطر قرآن نخواندنت به شما هدیه می دهیم. بعدها فهمیدم که جریان فرآن نخواندن مرا پدرم برای ایشان نقل کرده بود

 جواد سادات فاطمی)از قاریان قرآن - مشهد)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۰ ، ۲۳:۲۷
عبد الحسین(ع)

                  وقتی میان نفس وهوس جنگ می شود                  شیطان دوباره دست به نیرنگ می شود

                  دارد حنای  توبه  و  شرمی   که  داشتم                  پیشت  عزیز  فاطمه  بی رنگ   می شود

                  با  هر   گناه  فاصله  می گیرم   از   شما                  کم کم  وجب دو سه  فرسنگ   می شود

                 آقا ببخش بس که سرم گرم زندگیست                   کمتر   دلم  برای  شما   تنگ   می شود 

                                                                         

  جمعه ها پشت سرهم میان میرن. جمعه برای ما چه روزیه؟ چه احساسی داریم وقتی شب جمعه  می خوایم سرمونو رو بالش بذاریم و بخوابیم؟ چه احساسی داریم وقتی صبح جمعه چشامونو باز میکنیم و این روزو می بینیم؟ چه احساسی داریم وقتی می بینیم خورشید روز جمعه غروب کرده مثل همه جمعه های قبل؟...

آقا ببخش... ببخش مرا که انقدر دیر دلم برای شما تنگ می شود. ای کاش فقط در گیر روز مرگی زندگی  بودم. ای کاش فقط از شما غافل بودم. ولی این غفلت مرا به دره بی پایان گناه می کشاند و جز رشته محکم عشق شما نمی تواند مرا از این هلاکت نجات دهد که به طناب پوسیده دشمن خونی ام به آن فرو رفته ام.

ای کاش این سایه شوم گناه و غفلت روزی از سر زندگی ام کم شود و انوار زیبای خورشید عشق شما آن را روشن کند که آن وقت هر روز من آدینه و لحظه شماری برای وصال است. همت باید کردو دل از این سراب بی پایان دنیا برید و  از سفر غفلت باز گشت.

 تا ببینیم که او غایب نیست و تمام روزها نه فقط جمعه ها و تمام زمین و نه فقط جمکران بوی او را میدهد و ندبه کنان در انتظار وصال اند.

 

                                         

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۰ ، ۱۱:۳۲
عبد الحسین(ع)

امام مهدی علیه‏السلام به جهت قدردانی و وفا نسبت به رشادتهای حضرت عباس علیه‏السلام به این بارگاه ملکوتی تشریف می‏آورند، نمونه زیر گویای این واقعیت می‏باشد: 

فقیه فرزانه آیت الله حاج سید مرتضی لنگرودی فرمود: در حرم مطهر حضرت قمر بنی‏هاشم علیه‏السلام مشغول زیارت بودم، ناگهان دیدم شخصی پشت سر من مشغول زیارت و خطاب به حضرت می‏فرماید: 

 «یا عمی!» و مطالبی را با فصاحت و بلاغت بیان می‏کند. من از بس برایم این مطلب جالب و جذاب بود دست از زیارت برداشتم تا ببینم این بزرگوار چه می‏گوید. همچنان مات و مبهوت شده بودم ولی کلمات دلربای ایشان را همچنان می‏شنیدم و ایشان گریه می‏کرد و با حضرت در حال صحبت بود. ولی یک مرتبه از نظرم غایب شد. [1] .

امام مهدی علیه‏السلام به اماکن مقدسه و مشاهد مشرفه، عنایت فراوانی دارد. یکی از سرزمین‏هایی که مورد علاقه آقا بقیةالله روحی فداه است کربلا، و بارگاه ملکوتی سالار شهیدان علیه‏السلام و برادر بزرگوارش حضرت ابوالفضل العباس علیه‏السلام است، بنابراین، زائران محترم، توجه داشته باشند، با مشرف شدن به این مکان گرامی دو وظیفه مهم دارند: 

1. زیارت به نیابت از امام عصر علیه‏السلام که نشان دهنده معرفت زائر و مورد توجه قرار گرفتن او از سوی زیارت شونده و ملائکه است. 2. دعا برای تعجیل در فرج آقا امام زمان علیه‏السلام که بسیار مهم و با ارزش است. قطعا، امام زمان علیه‏السلام محتاج نیابت و دعای ما نیست، بلکه ما محتاج عنایت او علیه‏السلام هستیم. و این اعمال سبب جلب عنایت او علیه‏السلام خواهد شد. 

پی نوشتها:

[1] چهره درخشان قمر بنی‏هاشم ابوالفضل العباس، ج 3، ص 307؛ میر مهر، ص 111.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۰ ، ۱۱:۰۷
عبد الحسین(ع)

روضه کوثری در محضر امام(ره)

سخنان معمارکبیر انقلاب درباره لزوم عزاداری و گریه بر امام حسین (علیه‎السلام)

هرکسی اندکی درباره تاریخ معاصر ایران بداند و مطالعه کرده باشد؛ می‎داند جرقه اصلی پیروزی انقلاب اسلامی از محرم و عاشورا و عزاداری برای امام حسین زده شد. امام خمینی بعد از پیروزی و تا روز‎های آخر عمرش، بر ضرورت عزاداری و روضه و برپایی خیمه‎‎های محرم در جامعه تأکید کرد.

این جمله «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» کلمه بزرگی است که اشتباهی می‎فهمند. خیال می‎کنند یعنی هر روز باید گریه کرد! لکن محتوایش غیر از این است.

کربلا چه کرد، ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشی را بازی کرد، همه زمین‎‎ها باید آن‎طور باشند. انحصار به یک زمین نداشته؛ انحصار به یک فرد نداشته. قضیه کربلا منحصر به یک جمعیت 70 و چندنفری و یک زمین کربلا نبوده. همه زمین‎‎ها باید این نقشه را اجرا کنند، و همه روز‎ها غفلت نکنند.

نقش کربلا این بود که سیدالشهدا - سلام الله علیه - با چند نفر جمعیت و عدد معدود، آمدند کربلا و ایستادند در مقابل ظلم یزید و در مقابل دولت جبار. درمقابل امپراتور زمان ایستادند و فداکاری کردند و کشته شدند، لکن ظلم را قبول نکردند و یزید را شکست دادند. همه‎جا باید این‎طور باشد. هر روز باید این‎طور باشد. این حس شهادت‎خواهی و فداکاری بود که یک ملتی که هیچ نداشت بر طاغوت غلبه داد.

صحیفه امام. جلددهم. ص122

چرا روضه و سینه‎زنی؟

ما را سیدالشهدا این‎طور هماهنگ کرده. ما برای سیدالشهدایی که این‎طور هماهنگ کرده اظهار تأسف نکنیم؟ گریه نکنیم؟ همین گریه‎‎ها ما را نگه‎داشته. جوان‎‎های ما گول شیاطینی که می‎خواهند این حربه را از دست شما بگیرند نخورند... همین‎‎ها مملکت ما را حفظ کرده. تکلیف آقایان است که روضه بخوانند. تکلیف مردم است دسته‎‎های سینه‎زن شکوهمند بیرون بیاورند.

ما تا ابد هم اگر برای سیدالشهدا گریه کنیم، برای سیدالشهدا نفعی ندارد، برای ما نفع دارد، همین نفع دنیایی‎اش را حساب کنید؛ آخرتی‎اش جای خود. همین نفع دنیایی‎اش را حساب کنید و همین جهت روانی مطلب را که قلوب را چطور به هم متصل می‎کند. این سنگر را نباید از دست بدهیم و کسانی که کوشش می‎کنند این سنگر را از ما بگیرند، آن‎هایی که از ما هستند و مردم صالحی هستند بازی خورده‎اند. پشت این‎ها یک دست مرموز فاسد مفسدی هست که می‎خواهد ملت ما را به تباهی بکشد. ما باید بیدار باشیم. ملت ما باید بیدار باشند. (29/8/58)

صحیفه امام جلد یازدهم - صفحه 100

قدرت‎‎های بزرگ از این خیمه‎‎ها می‎ترسند

شما انگیزه این گریه و این اجتماع در مجالس روضه را خیال نکنید فقط این است که گریه کنیم برای سیدالشهدا! نه سیدالشهدا احتیاج به این گریه‎‎ها دارد و نه این گریه، خودش فی نفسه، کاری از آن برمی‎آید؛ لیکن این مجلس‎‎ها مردم را مثل مجتمع می‎کنند و وجهه می‎دهند. میلیون‎‎ها جمعیت در دو ماه محرم و دهه عاشورا یک وجهه، طرفِ یک راه می‎روند. بی‎خود بعضی از ائمه ما نمی‎فرمایند که برای من در منابر روضه بخوانند... مسأله، مسأله گریه نیست... مسأله سیاسی است.

قدرت‎‎های بزرگ از خیمه‎‎های عزاداری می‎ترسند. قدرت‎‎های بزرگ از این سازمان که بدون این‎که دست واحدی در کار باشد که آن‎ها را مجتمع کند؛ می‎ترسند... اجتماع مردم زیر این بیرق الهی، این بیرق حسینی، اسباب این می‎شود که سازمان داده شوند. (14/8/59)

این گریه‎‎ها حفظ می‎کند کیان ما را

حضرت باقر (علیه‎السلام) هنگام فوت وصیت کرد 10 سال در منا کسی را اجیر کنند، کسانی که برایم گریه کنند. این چه مبارزه‎ای است؟ حضرت باقر احتیاج به گریه داشت؟ می‎خواست چه کند گریه را؟ آن هم در منا چرا؟ ایام حج و منا. همین نقطه اساسی، سیاسی، روانی، انسانی است که 10 سال در آن‎جا گریه کنند. خب مردم می‎آیند می‎گویند چه خبر است؟ می‎گویند این‎طور بود. این توجه می‎دهد نفوس مردم را به این مکتب و ظالم را منهدم و مظلوم را قوی می‎کند. ما جوان‎‎ها دادیم، کربلا جوان‎‎ها داده، این‎‎ها را باید حفظ کنیم. خیال نکنید گریه است، خیر گریه نیست، یک مسأله سیاسی، روانی، اجتماعی است. ائمه این‎قدر اصرار کردند به این‎که مجمع داشته باشید، گریه بکنید، برای این‎که، این حفظ می‎کند کیان مذهب ما را. (29/8/58)

روضه انسان‎ساز است

مطلبی الان القا کرده‎اند به جوان‎‎های ما تا کی گریه و تا کی روضه. این‎ها نمی‎فهمند روضه چیست و این اساس تا حالا چطور نگه داشته شده. این را نمی‎دانند و نمی‎شود بهشان بفهمانند. این‎ها نمی‎فهمند این‎روضه، این گریه آدم‎ساز است، انسان درست می‎کند. این مجالس روضه، این مجالس عزای سید الشهدا و آن تبلیغات بر ضدظلم. این تبلیغ بر ضدطاغوت است. بیان ظلمی که به مظلوم شده تا آخر باید باشد. (04/7/58)

گریه برای پیشرفت است نه برای ثواب

این‎هایی که مسجد می‎آیند، منبر را گوش می‎کنند، مطالب را گوش می‎کنند، همچو که به روضه می‎رسند، رد می‎شوند و می‎روند. از باب این است که ملتفت نیستند چیست. آن روضه است که این محراب که این منبر را حفظ کرده، اگر آن روضه نبود، این منبر هم نبود، این مطالب هم نبود؛ آن حفظ کرده. باید برای شهیدهای‎مان گریه کنیم. فریاد کنیم. مردم را بیدار کنیم. این نکته را به مردم بفهمانیم که همه‌‍‎اش این نیست که می‎خواهیم ثواب ببریم. قضیه این است که می‎خواهیم پیشرفت کنیم. سید الشهدا هم که کشته شد. نه این‎که رفتند ثوابی ببرند. رفت که این مکتب را نجات بدهد. اسلام را زنده کند.

(17/4/58)

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۰ ، ۱۱:۱۲
عبد الحسین(ع)

 

پس از انجام کارهای مقدماتی در دی ماه سال ۱۳۶۰ بود که ابراهیم با یک دست لباس سپاه و همسرش نیز با یک لباس ساده سر سفره عقد حاضر شدند و آقای روحانی امام جمعه اصفهان خطبه عقد آنها را خواند.با مهریه یک جلد کلام الله مجید یک جلد مفاتیح و بیست و هفت تومان پول.

همان شب دست زنش ر گرفت و به خانه خودمان آورد. عجب شبی بود. من با پدرش توی اتاق نشسته بودیم که متوجه صدای گریه اش شدیم. زار زار گریه می کرد. با خودم گفتم:آخه چی شده مگه امشب شب زفاف نیست؟! به پدرش گفتم: چرا انقدر بی تابی می کند؟ او هم متحیر مانده بود.

دلم طاقت نیاورد بلند شدم و رفتم از لای در نگاه کردم. دیدم رخت خواب را جمع کرده یک گوشه و سجاده اش پهن است  و مشغول راز و نیاز با خدای خویش است. خانمش هم کناری نشسته بود و نمی دانم قرآن یا مفاتیح بود که در دامنش بود.

ساعت یازده شب بود. تا پنج صبح ناله میزد و من صدایش را می شنیدم که می گفت: العفو العفو الهی العفو. صدای زجه های او قلبم را می سوزاند.

تا خود صبح گریه کرد طوری که صبح با چشمان قرمز و متورم آمد و صبحانه خورد. بعد هم با همسرش به گلزار شهدای شهرضا رفتند و پس از آنکه دیداری با شهدا تازه کردند  برای زیارت به قم و از آنجا به پاوه رفتند.زیرا عملیاتی در پیش بود و باید هرچه زود تر خودش را می رساند.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۰ ، ۱۱:۴۷
عبد الحسین(ع)

شب طلبه جوانی به نام محمد باقر در اتاق خود در حوزه علمیه مشغول مطالعه بود به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که ساکت باشد. دختر گفت: شام چه داری؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر در گوشه ای از اتاق خوابید و محمد به مطالعه خود ادامه داد.

از آن طرف چون این دختر فراری شاهزاده بود و بخاطر اختلاف با زنان دیگر از حرمسرا فرار کرده بود لذا شاه دستور داده بود تا افرادش شهر را بگردند ولی هر چه گشتند پیدایش نکردند.

صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ماموران شاهزاده خانم را همراه محمد باقر به نزد شاه بردند شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی و ... . محمد باقر گفت: شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد. شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟ محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و ... . لذا علت را پرسید طلبه گفت: چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمان و شخصیتم را بسوزاند.

شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در آوردند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند. از مهمترین شاگران وی می توان به ملا صدرا اشاره نمود.

نفس اماره یکی از عواملی است که انسان را به ارتکاب گناه وسوسه می کند. قران کریم می فرماید: نفس اماره به سوی بدیها امر می کند مگر در مواردی که پروردگار رحم کند «سوره یوسف آیه 53» انسانهایی که در چنین مواردی به خدا پناه میبرند خداوند متعال آنها را از گزند نفس اماره حفط می کند و به جایگاه ارزشمندی می رساند.


منبع: کتاب آموزه های وحی در قصه های تربیتی، مولف عبدالکریم پاک نیا، انتشارات فرهنگ اهل بیت

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۰ ، ۲۰:۵۳
عبد الحسین(ع)