یادداشت های یک جوان انقلابی

راه همت، راهی به وسعت آسمان است، قدم نهادن در این راه، همتی مردانه میخواهد

یادداشت های یک جوان انقلابی

راه همت، راهی به وسعت آسمان است، قدم نهادن در این راه، همتی مردانه میخواهد

اگر انسانهایی که مامور به ایجاد تحول در تاریخ اند از معیارهای عصر خویش تبعیت کنند دیگر تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد. (سید شهیدان اهل قلم)
قلم به دست گرفته ام تا بنویسیم، از حق و حقیقت، شاید به مذاق تلخ بیاید اما سیاه نمایی نمیکنم، مینویسم از آنچه فکر میکنم باید بنویسم، از هر آنچه که دیگران نمی نویسند و یا از بیان آن ابا دارند، مهم نیست که در چشم خلق چگونه دیده شوی، مهم محبوب خالق بودن است. آمده ام تا جزئی از فلقی باشم که پیش از طلوع خورشید عدالت بر پهنه آسمان نشسته است.
دیر یا زود ظهور اتفاق خواهد افتاد، مهم این است که تو در آن چه نقشی داشته باشی و از آن مهمتر این است که بدانی تا حسین نیست مسلم فرمانده کل قواست..

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گلزار شهدا بهشت زهرا» ثبت شده است

سلام و درود خدا بر شهدای والامقام ، اصحاب آخرالزمانی امام عصر(عج).

صبح پنج شنبه بود. یه خورده دلم گرفته بود. پشت میزم نشستم و بی اختیار قلم رو برداشتم.

شروع به گفتن یه شعر برا شهدا کردم. اولین بیتی که به ذهنم جاری شد این بود:

                               یاد اون مردا بخیر                  یاد ایرانفرد و ظهیر

این شعری که میگم یک سبک شور برا سینه زنیه.

تجربه واقعا عجیبی بود. ابیات خودشون و خیلی روان به زبانم جاری میشدن، اولین بار بود که انقدر راحت شعر میگفتم.انگار خود شهدا بودن که بهم میگفتن چی بنویسم.

 همچنین ابیات بعدی تا اینکه شعر کامل شد.

همون شب یعنی شب جمعه مجلسه روضه ای به پا کرده بودیم، به مناسبت ایام فاطمیه.

سخنران یه سید با صفایی بود که حسابی داغونمون کرد و یه توصیه کرد. گفت: دیگه فاطمیتونو به سید جماعت نسپرید که بر گرده بگه مادرمو تو کوچه ها زدن، محسنشو ازش گرفتنو...

خلاصه بعد کلی عشق بازی اومدیم بیرون. دم درب هیئت حاج مهران (از رفقای اهل دل بسیج، یه جوراییم حق مرشدی گردنمون داره) برگشت گفت: امیرحسین ، فردا سالروز شهادت شهید ایرانفرده(26 فروردین)، میخوایم بریم بهشت زهرا(س) به همراه همسر شهید. حتما شعر بیار که میخوایم سر مزار شهید سینه بزنیم.

آقا مارو میگی؟ خشکمون زد! آخه صبحش بود شعرو گفتم، اولین بیتشم اسم شهید ایرانفرد بود.

خلاصه فردا صبح با رفقای بسیجی، به همراه همسر شهید رفتیم سر مزار شهید ایرانفرد و شعری که خودش به زبونمون آورده بود تا تو سالگردش بخونم رو خوندم و جاتون خالی خیلی با صفا بود.

از طرفی هم همسر بزرگوار شهید با شنیدن اسم ایشون حالشون منغلب شده بود و با اشکهاشون فضارو عوض کرده بودند، جالب بدونید خود شهید ایرانفرد هم مداح اهل بیت(علیهم السلام) بودند.

اما متن شعر:

یاد اون مردا بخیر                    یاد ایرانفرد و ظهیر   

یاد اون با غیرتا                      یاد کاوه ها بخیر

یاد فلاح و نانکلی                   زبیدی و نیلوفری    

معینی و سیدامیر                  علافی ها و ناصری

ما موندیم و عکس شما           رو سردرای کوچه ها

ما موندیم و اسم شما            با مشتی از خاطره ها

سینه بزنید آی رفقا                دم بگیرید با شهدا

شور همیشگیمونو                 یا فاطمه زهرا، یا زهرا

                       یازهرایازهرا....

دلامونو خاکی کنید                همرنگ جبهه ها کنید

مثل شما با پای دل               راهییه  کربلا  کنید

عشق ما هم مثل شما          شهادته ، شهادته

وظیفمون تو این زمون              حمایت  از  ولایته

بو بکشید آی رفقا                  بوی خوشه یاسه میاد

جنت الاعلا بخدا                   حضرت عباسه میاد

بهشت بی جمال تو               دوزخه یا اباالفضل

هرجا برات گریه کنن              بهشته یا ابالفضل

هرجا برات گریه کنن              بهشته یا ابالفضل

زهرا به روی قلب من              نوشته یا اباالفضل

ایشالله خدا به برکت خون این شهدا یه روز مارو هم به آرزومون برسونه...

در حسرته جان و تنم     تنها دلیل بودنم

آه ای شهادت العجل     آه ای شهادت العجل


این هم عکس شهید. در وصیتش گفت: برایم تبلیغ نکنید فقط عکسم را بزنید تا شاید کسی ببیند و دگرگون شود.

                     

 پاسدار شهید ، امیروحید ایرانفرد

 تاریخ شهادت:66/1/26       محل شهادت: شلمچه      عملیات:والفجر 8   مزار:بهشت زهرا(س)، قطعه28

بعضی از دوستان عزیز سوال کردند قطعه ای که پیکر این شهید بزرگوار در آن قرار دارد کجاست؟

بهشت زهرا(س) ، قطعه 28، دقیقا کنار پیاده رو. وقتی از پیاده رو به سمت مزارش میرید ، به پایین پا میرسید.

کنار قبور شهیدان نانکلی.البته 26 فروردین که ما رفتیم یک بنر به مناسبت سالگرد اونجا نصب کردیم که عکس و نام شهید امیروحید ایرانفرد روش قرار داره.

حتما سر بزنید. آخه اونجا غریب افتاده. بچه کرج بودن ولی چون اون اوایل لشگر سیدالشهدا مال تهران بوده تهران دفن شدن. ما هم وقت کنیم سالی یک بار بتونیم بریم. شهید بزرگوارییه من که ازشون حاجت گرفتم، ایشالله شما هم میگیرید.

میخوام یه خاطره که فرمانده مون از ایشون برامون گفتن رو بهتون بگم.

روی خاکریز نشسته بود و همین طور که به افق خیره شده بود چشماش پر از اشک بود. گفتم: وحید ! داری گرییه میکنی؟ چییه دلت برا خانومت تنگ شده؟ گفت: نه خیالم از اون بابت راحته. گفتم پس برا چی انقدر ناراحتی؟ گفت آخه من این جوونارو از محل آوردم اینجا، اگه یه وقت چیزیشون بشه چه جوری تو صورت مادراشون نگاه کنم؟!

دوازده نفر از محل ما رفته بودند. از اون دوازده نفر که امضای فرمانده وحید پای برگه اعزامشون بود اولین کسی که شهید شد و جنازش رو دست اهالی محل تشییع شد ، امیر وحید ایرانفرد بود. شرمنده مادران محل نشد ولی همه رو شرمنده خودش کرد. چون از بچه های اطلاعات عملیات بود، دشمن شناساییش کرده بود و تک تیرانداز زده بود وسط پیشونیش.

یاد همه علی اکبرای خمینی(ره) بخیر، راهشون پر رهرو

"شادی روح بلندشون صلوات"

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۱ ، ۱۹:۴۹
عبد الحسین(ع)