به نام خداوند قادر متعال، به نام خداوند بهار، خداوندی که جان میدهد زمین مرده را بعد از مرگ آن و به درستی که ان الله یحیی الارض بعد موتها و دوباره میپیچد در کوچه های خزان زده بوی شکوفه ها ، بوی بهار..
بهار زمین، بهاری که وجودش را مدیون بانویی ست، بانوی بهار. همو که خدا جهان را خلق کرد بخاطرش، خواجه لولاک خوانده مادرش و صف بسته انبیا به ادب در برابرش و نیست جز لنگر زمین و زمان شایستگی همسریش و سروران جوانان اهل بهشت شبیر و شبرش و در اغتدار مادری و حسن تربیت همین بس که چون زینب کبری ست دخترش، در هل اتی و کوثر و تطهیر و قدر و نور پیسته ذات خدا بوده مدح گسترش..
اورا فاطمه نامد خدای او چرا که منع شدند از آتش جهنم دوستداران او، شفاعت خلق محشر است مقام او و سواره است بر ناقه ی علی و پیاده اند تمام خلق در پی او و قدم نمینهد به جنت حق تا داخل نشوند محبین حسین او.
امسال گل های تمامی باغچه ها عطر یاس دارند و نیلوفری رنگ اند، امسال تمام ذرات با نوایی محزون مدیحش خوانند و مرثیه بهار سر دهند که بانوی بهار اذن دهید برایتان عزا اقامه کنیم، که بانوی بهار مارا نیز به بزم عزایتان بخوانید و رزق اشک مرحمت نمایید.
چه کردند این قوم ناسپاس بعد تو یا رسول الله؟ بحق چه خوب امانت داری کردند کتاب و عترت را چه بزرگ داشتند حرمت بیت نزول وحی را و خزان کردند بانوی بهار علی را به کوچه ها..
اما ای انسان! جا نمانی از کاروان عزای فاطمی هم نوا با ملائک و اولیاء الله. از احشام و اجسام و ذرات جهان کمتر مباشی و ایام عزای آل الله را به سکرت خاکی ات بگذرانی و از برای تسلای قلب نازنین مهدی زهرا(س) ، قطب عالم امکان عرض ادب نیاوری به حضور.
عید امسال پر از بوی گل یاس شده است
وَ پر از خاطره ی گندم و دستاس شده است
همه ی دشت گواهند که با بوی بهار
عطر یک خانه ی آتش زده احساس شده است
چینش سفره ی امسال تفاوت دارد
سین هر سفره، سلامی ست که بر یاس شده است
روضه ی چادر خاکی همه جا پیچیده
سیب ها طعم خوش کوثر و اخلاص شده است
ابر، در هیأت یک مستمِع مداحی ست
بس که می گرید و دل نازک و حساس شده است
جان گل های جهان پیشکش یاسی که -
زخمی سیلی باد و ستم داس شده است
مریم سقلاطونی