یادداشت های یک جوان انقلابی

راه همت، راهی به وسعت آسمان است، قدم نهادن در این راه، همتی مردانه میخواهد

یادداشت های یک جوان انقلابی

راه همت، راهی به وسعت آسمان است، قدم نهادن در این راه، همتی مردانه میخواهد

اگر انسانهایی که مامور به ایجاد تحول در تاریخ اند از معیارهای عصر خویش تبعیت کنند دیگر تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد. (سید شهیدان اهل قلم)
قلم به دست گرفته ام تا بنویسیم، از حق و حقیقت، شاید به مذاق تلخ بیاید اما سیاه نمایی نمیکنم، مینویسم از آنچه فکر میکنم باید بنویسم، از هر آنچه که دیگران نمی نویسند و یا از بیان آن ابا دارند، مهم نیست که در چشم خلق چگونه دیده شوی، مهم محبوب خالق بودن است. آمده ام تا جزئی از فلقی باشم که پیش از طلوع خورشید عدالت بر پهنه آسمان نشسته است.
دیر یا زود ظهور اتفاق خواهد افتاد، مهم این است که تو در آن چه نقشی داشته باشی و از آن مهمتر این است که بدانی تا حسین نیست مسلم فرمانده کل قواست..

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امر به معروف و نهی از منکر» ثبت شده است

این روزها وقتی از خونه بیرون میام و مردم و رفتارشون رو میبینم دلم میگیره...

انگار نه انگار که ماه توبه و استغفار اومده. انگار نه انگار که مومنان خدا روزه اند. انگار نه انگار ماه رمضونه...

وضع حجاب که دیگه از دستمون در رفته، انقدر بی حیا شدن که حد نداره، نه حرمت ماه خدا رو دارن نه از خدا شرم میکنن. یعنی یک ذره هم تغییری درشون ایجاد نشده. اصلا حجاب چیه؟ فاتحشو بخون. بخدا سیاه نمایی نمیکنم. چند وقت پیش چند تا مهمون مالزیایی داشتیم، بردیمشون یه دوری تو شهر بزنن،سنی بودن، شاخاشون دراومده بود. میگفتن اینجا ایرانه؟ اینها مسلمونن؟

قربون نیروی پرتلاش انتظامی برم که انقدر برا حفظ حرمت ماه خدا جانفشانی میکنه. کافیم هست بچه بسیجی حرف بزنه تا بگن مگه مملکت صاحاب نداره...

بخوای برا روزه خواری و سیگار کشیدن تذکر بدی که باید روزی هفت ، هشت بار با ملت دست به یقه بشی...

داریم میریم نماز جمعه، میبینم جلو استخر یه نوشته زده "به علت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان استخر تا اذان مغرب تعطیل است" بعد ملت دارن  با ساک ورزشی میرن تو و میان بیرون.

بحث ، بحث روزه گرفتن و نگرفتنش نیست، بحث من سر اینه که حرمت ماه خدا رفته زیر سوال...

آقا روزه نمیگیری به درک! ولی حق نداری جلو مردم حرمت این ماه رو بشکنی و به خدا دهن کجی کنی.

من از همین جا اعلام میکنم نیروی انتظامی کرج، مسئولینش و... همگی خوابند، خواب. کی میخوان بیدارشن خدا میدونه. کاش یکی پیدا میشد اینارو به گوش آقا برسونه. گرچه فکر کنم دل آقا هم خونه.

حالا من از شهرهای دیگه خبر ندارم ولی اینجا، شهرمون بوی خدا نمیده...

والسلام.

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۱ ، ۱۷:۱۹
عبد الحسین(ع)

دارم یواش یواش خیلی واسه جامعه مون نگران میشم. خیابونای شهر شهید پرورمون شده ویترین خود نمایی و عرضه اندام ناپاک یه عده نا مسلمون که خواسته و نا خواسته تف کردن به ارزش هایی که واسشون خون دادیم. داره به نوامیسی تعرض میشه که ما واسه حفظ حرمتش یه زمانی شهید دادیم. یه زمانی اگه میخواست به ناموس این مملکت بی حرمتی بشه باید با زور و خون و خون ریزی میشد البته اگه میذاشتن که بشه اما الان بعضی از جاهله ها خودشون تن به این ذلت و خواری میدن.

حرف امر به معروفم که میشه پوز خندا شروع میشه. یادش بخیر, یه زمانی با غیرتای بسیجی جور همه ما مسلمونا رو که امر به معروف وظیفمونه رو میکشیدن که متاسفانه طبق برنامه حساب شده دشمن در دولت های خائن پیشین قدرتش رو گرفتن و الان وضع جامعمون اینه. بی بند و بارا جرئت میکنن علنا تو سطح جامعه بی حرمتی کنن. عده شون در مقابل امت بزرگ حزب الله کاه در مقابل کوهه ولی به عقیده من یک مورد هم زیاده , اصلا فاجعه ست.

چند روز پیش که داشتم با یکی از رفقا از دانشگا بر میگشتم شاهد صحنه ای بودم که صد بار آرزو کردم کاش اونجا نبودم و نمیدیدم. گرچه چشم بستن من حقایق رو پاک نمیکرد. درست وسط پیاده روی یکی از بزرگترین و شلوغ ترین خیابونای شهر دوتا نوجوان شانزده یا هفده ساله که آقا پسر دست و انداخته بود دور کمر دختر خانوم داشتن مثه دوتا کفتر عاشق تو خیابون قدم میزدن که یهو ما دیدیم صورتاشون داره به هم نزدیک میشه و...

این یعنی فاجعه , این یعنی همه ما باید سر بذاریم بمیریم. خواستم برم جلو و پسر رو حسابی کتک بزنم ولی این کارفقط به عقده ای تر کردنش کمک میکرد. از یه طرفم که این طرفش مهم تر بود یاد همسایمون که با چماغ زده بود تو سر دزد خونشونو نزدیک بود بیوفته گوشه زندان اوفتادم. اون که دزد بود اون طوری شد این که دیگه جای خود داره. دست بهش بزنی میگن مملکت مگه بیصاحابه که تو بچه مردم و ادب میکنی؟؟؟ اینجوریه دیگه.

اینا نتایج تربیت همون پدر مادرای روشنفکر نمایی که خیر سرشون تحصیلات عالیه دارن و حتی لیاقت بزرگ کردن یه گوسفندو ندارن چه برسه تربیت وهدایت یک انسان رو که قراره به درجه ای از کمال برسه که خلیفه ی خدا روی زمین باشه. میخواید چنتا ازنمونه های رایج و متاسفانه معمول رو یادآوری کنم؟

_ *پسر گلم اگه درساتو خوب بخونی و معدلت سوم دبستانت بیست بشه برات یه گوشی چهارصد هزار تومنی از اونایی که پسر خالت داره میخرم. باشه عسلم؟ *قول دادیا مامان. (اگه مدرسه نتونه ببره در کلاس زبان): * بلوتوثت روشنه؟ *برا چی؟ *روشن کن تا یه چی برات بفرستم از این صفر کیلومتری در بیای بچه...

_ *مرد آخه ما ماهواره میخوایم چی کار؟ ما بچه کوچیک داریم. *نه بابا کانالای ناجورشو پاک میکنم(یعنی قفل میکنه که فقط خودش ببینه آخه اگه خودش ببینه اشکال نداره) بعدشم شبا که بچه خوابه نگاه میکنیم. (یه ماه بعد): *مگه اون موقع که این کوفتیو آوردی خونه نگفتی جلو بچه نگاه نمیکنی؟ پس چی شد؟ *بابا چیزی نداره که , زنشه , نمیتونه ماچش کنه؟؟؟ هه هه هه (پنج سال بعد): سینا, بابام بعضی کانالارو قفل کرده, نمیشه بازش کرد؟ *چرا بابا , این رمزو که میگم بزن همه کانالا باز میشه...

_* مامان,میذاری از دوستم چندتا سی دی بازی بگیرم؟ *به شرطی که نمره ریاضیت بیست بشه. *آخ جون. (مدرسه): *بیا اینم بازیا , چند تا هم سی دی باحال برات گذاشتم حال کنی. فقط مامانت نبینه بیاد مدرسه بدبختمون کنه؟ * نه بابا , حواسم هست. دمت گرم.

اینا تنها نمونه هایی از هزاران بی فکری مادر پدرای امروز جامعه است که دارن با دستای خودشون بچشونو که همیشه فقط بهش میگن درس بخون تا برا خودت کسی بشی رو تو منجلاب گناه و معصیت و... میندازن , که نمونش میشن اون دو نوجوانی که من اون شب تو خیابون دیدم. وقتی قبه گناه تو ذهنش ریخته خیلی راحت جلوی چشم دیگران بدون شرم دست به انجام ناهنجاریها میزنه. به عقیده من ریشه همه ناهنجاری ها از جمله بد حجابی و ... در خانواده هاست. انقد که پدر مادر ها مسئولن حکومت مسئول نیست. نمونه عینیش اینه که زمان شاه که فرصت برای بی بندوباری از فرصتای دین داری بیش تر بود مردم ما دین خودشونو حفظ کرده بودن و گوش به فرمان مرد دین خدا بودن. ولی الان ما مسموم تیر زهرآلود فرهنگی دشمن شدیم و بس.معلومه که اسلام برای این قبیل افراد که خیابونو با تخت خواب خونشون اشتباه میگیرن آزادی نداره , چون با فطرت آدمی سازگاره نه با فطرت حیوانی.

خدایا... انقلاب و نظاممون رو در پناه امام عصر(عج) حفظ کن و صاحبمون رو هر چه زودتر برای پایان دادن به غربت دین خودت که روز به روز با غفلت ما داره به انزوا میره برسون.

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۰ ، ۲۰:۴۶
عبد الحسین(ع)