دارم یواش یواش خیلی واسه جامعه مون نگران میشم. خیابونای شهر شهید پرورمون شده ویترین خود نمایی و عرضه اندام ناپاک یه عده نا مسلمون که خواسته و نا خواسته تف کردن به ارزش هایی که واسشون خون دادیم. داره به نوامیسی تعرض میشه که ما واسه حفظ حرمتش یه زمانی شهید دادیم. یه زمانی اگه میخواست به ناموس این مملکت بی حرمتی بشه باید با زور و خون و خون ریزی میشد البته اگه میذاشتن که بشه اما الان بعضی از جاهله ها خودشون تن به این ذلت و خواری میدن.
حرف امر به معروفم که میشه پوز خندا شروع میشه. یادش بخیر, یه زمانی با غیرتای بسیجی جور همه ما مسلمونا رو که امر به معروف وظیفمونه رو میکشیدن که متاسفانه طبق برنامه حساب شده دشمن در دولت های خائن پیشین قدرتش رو گرفتن و الان وضع جامعمون اینه. بی بند و بارا جرئت میکنن علنا تو سطح جامعه بی حرمتی کنن. عده شون در مقابل امت بزرگ حزب الله کاه در مقابل کوهه ولی به عقیده من یک مورد هم زیاده , اصلا فاجعه ست.
چند روز پیش که داشتم با یکی از رفقا از دانشگا بر میگشتم شاهد صحنه ای بودم که صد بار آرزو کردم کاش اونجا نبودم و نمیدیدم. گرچه چشم بستن من حقایق رو پاک نمیکرد. درست وسط پیاده روی یکی از بزرگترین و شلوغ ترین خیابونای شهر دوتا نوجوان شانزده یا هفده ساله که آقا پسر دست و انداخته بود دور کمر دختر خانوم داشتن مثه دوتا کفتر عاشق تو خیابون قدم میزدن که یهو ما دیدیم صورتاشون داره به هم نزدیک میشه و...
این یعنی فاجعه , این یعنی همه ما باید سر بذاریم بمیریم. خواستم برم جلو و پسر رو حسابی کتک بزنم ولی این کارفقط به عقده ای تر کردنش کمک میکرد. از یه طرفم که این طرفش مهم تر بود یاد همسایمون که با چماغ زده بود تو سر دزد خونشونو نزدیک بود بیوفته گوشه زندان اوفتادم. اون که دزد بود اون طوری شد این که دیگه جای خود داره. دست بهش بزنی میگن مملکت مگه بیصاحابه که تو بچه مردم و ادب میکنی؟؟؟ اینجوریه دیگه.
اینا نتایج تربیت همون پدر مادرای روشنفکر نمایی که خیر سرشون تحصیلات عالیه دارن و حتی لیاقت بزرگ کردن یه گوسفندو ندارن چه برسه تربیت وهدایت یک انسان رو که قراره به درجه ای از کمال برسه که خلیفه ی خدا روی زمین باشه. میخواید چنتا ازنمونه های رایج و متاسفانه معمول رو یادآوری کنم؟
_ *پسر گلم اگه درساتو خوب بخونی و معدلت سوم دبستانت بیست بشه برات یه گوشی چهارصد هزار تومنی از اونایی که پسر خالت داره میخرم. باشه عسلم؟ *قول دادیا مامان. (اگه مدرسه نتونه ببره در کلاس زبان): * بلوتوثت روشنه؟ *برا چی؟ *روشن کن تا یه چی برات بفرستم از این صفر کیلومتری در بیای بچه...
_ *مرد آخه ما ماهواره میخوایم چی کار؟ ما بچه کوچیک داریم. *نه بابا کانالای ناجورشو پاک میکنم(یعنی قفل میکنه که فقط خودش ببینه آخه اگه خودش ببینه اشکال نداره) بعدشم شبا که بچه خوابه نگاه میکنیم. (یه ماه بعد): *مگه اون موقع که این کوفتیو آوردی خونه نگفتی جلو بچه نگاه نمیکنی؟ پس چی شد؟ *بابا چیزی نداره که , زنشه , نمیتونه ماچش کنه؟؟؟ هه هه هه (پنج سال بعد): سینا, بابام بعضی کانالارو قفل کرده, نمیشه بازش کرد؟ *چرا بابا , این رمزو که میگم بزن همه کانالا باز میشه...
_* مامان,میذاری از دوستم چندتا سی دی بازی بگیرم؟ *به شرطی که نمره ریاضیت بیست بشه. *آخ جون. (مدرسه): *بیا اینم بازیا , چند تا هم سی دی باحال برات گذاشتم حال کنی. فقط مامانت نبینه بیاد مدرسه بدبختمون کنه؟ * نه بابا , حواسم هست. دمت گرم.
اینا تنها نمونه هایی از هزاران بی فکری مادر پدرای امروز جامعه است که دارن با دستای خودشون بچشونو که همیشه فقط بهش میگن درس بخون تا برا خودت کسی بشی رو تو منجلاب گناه و معصیت و... میندازن , که نمونش میشن اون دو نوجوانی که من اون شب تو خیابون دیدم. وقتی قبه گناه تو ذهنش ریخته خیلی راحت جلوی چشم دیگران بدون شرم دست به انجام ناهنجاریها میزنه. به عقیده من ریشه همه ناهنجاری ها از جمله بد حجابی و ... در خانواده هاست. انقد که پدر مادر ها مسئولن حکومت مسئول نیست. نمونه عینیش اینه که زمان شاه که فرصت برای بی بندوباری از فرصتای دین داری بیش تر بود مردم ما دین خودشونو حفظ کرده بودن و گوش به فرمان مرد دین خدا بودن. ولی الان ما مسموم تیر زهرآلود فرهنگی دشمن شدیم و بس.معلومه که اسلام برای این قبیل افراد که خیابونو با تخت خواب خونشون اشتباه میگیرن آزادی نداره , چون با فطرت آدمی سازگاره نه با فطرت حیوانی.
خدایا... انقلاب و نظاممون رو در پناه امام عصر(عج) حفظ کن و صاحبمون رو هر چه زودتر برای پایان دادن به غربت دین خودت که روز به روز با غفلت ما داره به انزوا میره برسون.