یادداشت های یک جوان انقلابی

راه همت، راهی به وسعت آسمان است، قدم نهادن در این راه، همتی مردانه میخواهد

یادداشت های یک جوان انقلابی

راه همت، راهی به وسعت آسمان است، قدم نهادن در این راه، همتی مردانه میخواهد

اگر انسانهایی که مامور به ایجاد تحول در تاریخ اند از معیارهای عصر خویش تبعیت کنند دیگر تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد. (سید شهیدان اهل قلم)
قلم به دست گرفته ام تا بنویسیم، از حق و حقیقت، شاید به مذاق تلخ بیاید اما سیاه نمایی نمیکنم، مینویسم از آنچه فکر میکنم باید بنویسم، از هر آنچه که دیگران نمی نویسند و یا از بیان آن ابا دارند، مهم نیست که در چشم خلق چگونه دیده شوی، مهم محبوب خالق بودن است. آمده ام تا جزئی از فلقی باشم که پیش از طلوع خورشید عدالت بر پهنه آسمان نشسته است.
دیر یا زود ظهور اتفاق خواهد افتاد، مهم این است که تو در آن چه نقشی داشته باشی و از آن مهمتر این است که بدانی تا حسین نیست مسلم فرمانده کل قواست..

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مقام معظم رهبری» ثبت شده است

agha

افسران جنگ نرم امام خامنه ای(حفظه الله)، بدانید و آگاه باشید که یکی از اصلی ترین برنامه های دشمن در تضعیف جایگاه ولایت فقیه و شخص مقام معظم رهبری ست، از ماه ها قبل برنامه ریزی کرده و با شکست در فتنه 88 آمده اند تا تیر خلاص را به ناجی نظام از فتنه88 یعنی مقام عظمی ولایت امام خامنه ای بزنند. طبق رصد های انجام شده از ماهها قبل با تجمعات مسخره مقابل بیت حضرت آقا بابت مسائلی که به هیچ وجه مربوط به رهبری نمیشود شروع شد و تا نامه های جسورانه خطاب مستقیم به حضرت آقا از طرف شخصیت های سیاسی مذهبی جامعه و اطرافیان خواص گرفته تا سایت ها و وبلاگ ها ادامه یافته است. اینها همه با برنامه ریزی دشمن پیش رفته و شک نکنید که حضور آقای هاشمی بعد از تمام مواضع مخالف نظام و ولایت ایشون در فتنه و قبل و بعد از آن برای چنین روزی بوده است تا طبق برنامه دشمن با حمله به مقام معظم رهبری و تضعیف جایگاه ایشان به اهدافی که سی سال برایش برنامه ریزی کرده و گام به گام با اجرای لیبرالیسم سیاسی و فرهنگی پیش رفته است برسند.
امروز شاهد خطاب های مستقیم شخصیت هایی که صلاحیتشان احراز نشده و یا شخصیت های شاخص و البته بی بصیرت و بعضا خودفروخته جامعه به حضرت آقا برای تجدید نظر در رای شورای محترم نگهبان هستیم، جایگاهی که حضرت امام مخالفت با رای آن را فساد فی الارض و حکم آن را اعدام میدانند. ما افسران جنگ نرم به عنوان حافظان حریم ولایت وظیفه تبیین مسائل برای عموم مردم را بر عهده داریم، باید بدانند که مرجع قانونی رسیدگی به اعتراض رای شورای نگهبان رهبری نبوده و این خطاب ها به ایشان کاملا با برنامه ریزی دشمن همسو بوده است. چراکه همراه با اعتراض سخنگوی وزارت خارجه آمریکا و اظهارات مداخله جویانه او درباره رای شورای نگهبان شاهد بیانیه ها و نامه های خطاب مستقیم آقای مشایی ، برخی اطرافیان حضرت امام خمینی(ره) و دیگر بی بصیرتان جامعه و بعضا تهدیدات ایشان تا به این لحظه بوده ایم. آماده هجمه های بعدی به جایگاه رفیع ولایت و دفاع از ولایت تا پای جان چه در عرصه مجازی و چه در سطح جامعه باشید، این آخرین حربه دشمن برای از نفس انداختن نظام با هدف گیری قلب آن است، یعنی شکاف بین مردم و ولایت، که با انجام وظیفه به موقع ما و بصیرت مردم عزیز این آرزو را به گور خواهند برد ان شالله.

امام خامنه ای: «امروز انتخابات شما به یک موضوع مهم بین‌المللى تبدیل شده است. دستگاههاى فکرى دشمنان نشسته‌اند رصد میکنند مقدمات این انتخابات را، این حادثه‌ى بزرگ را؛ دارند نگاه میکنند؛ نقشه هم دارند، هدف هم دارند.»
در میان سخنرانی‌های اخیر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به‌طور اجمالی می‌توان ۸ برنامه عملیاتی دشمنان را برای انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ شناسایی کرد:
۱- برنامه‌ریزى و برنامه‌سازى رسانه‌های دشمن برای انتخابات ۱۳۹۲/۰۲/۱۶
۲- ناامیدکردن مردم از طریق مانع‌تراشی و کتمان پیشرفتها ۱۳۹۲/۰۱/۰۱
۳- ایجاد تردید و دودلی در دل مردم تا همت آنها را کوتاه و ضعیف کنند ۱۳۹۱/۱۲/۳۰
۴- ایجاد اختلاف بین مسئولین ۱۳۹۱/۰۸/۱۰
۵- برهم زدن ثبات و آرامش کشور ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
۶- پرت کردن حواس مردم از انتخابات با یک ماجرای سیاسی، اقتصادی یا امنیتی ۱۳۹۱/۱۰/۱۹
۷- سعی در اخلال در برگزاری انتخابات ۱۳۹۱/۱۰/۱۹
۸- تشکیک در سلامت انتخابات ۱۳۹۱/۱۰/۱۹

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۳۵
عبد الحسین(ع)

احمدی نژاد و مشایی

 

   این روز ها شاهد ادبیاتی تکراری و سخنانی غیرقابل قبول از سوی آقای رئیس جمهور هستیم که البته پیش از این در آخرین روزهای دولت اصلاحات هم به گوش میرسید، که ما میخواهیم کارکنیم و یا میخواستیم کار کنیم اما دست و پایمان را بستند و گفتند به مردم خدمت نکنید، مشکل مردم را حل نکنید و خلاصه اینکه نمیگذارند کار کنیم. ایشان هرکجا که مجالی یافتند از تهدیدات پشت پرده و  اشخاص مجهول الهویتی سخن به میان میاورند و مدعی میشوند که چوب لای چرخ خدمت رسانی دولت میگذارند.

این شیوه و سنت غیرمنطقی به ارث رسیده از دولت های قبل که ناکامی در حل مشکلات را به گردن دیگری بیاندازیم ، راحت ترین راه برای شانه خالی کردن از بار مسئولیت اداره کشور است، اما اینکه این نسبت را به افراد به اصطلاح غیر قابل رویت و فرضی و خیالی بدهیم و انتظار داشته باشیم مردم هم باورکنند، ساده انگاری و کاملا غیر منطقی است.

نمونه هایی از این سخنان رئیس جمهور که در روزهای آخر دولت شدت گرفته را مطرح میکنیم. رئیس جمهور در مراسم تجلیل از بازنشستگان نمونه کشوری، گفته اند: "آمده‌اند و روی ارز، جنگ اقتصادی درست کرده‌اند و قیمت‌ها را به‌طور مصنوعی بالا می‌برند. اگر اکنون فرد یا باند یا دسته‌ای قیمتی روی ارز بگذارد و پولی ببرد به او کاری ندارند، اما به محض اینکه دولت بگوید ما می‌خواهیم مقداری پول در دست مردم بگذاریم می‌گویند اقتصاد به هم می‌خورد. اینها مباحثی است که بالاخره باید روزی مطرح شود و مطرح نیز خواهد شد."

البته منظور از "میخواهیم مقدار پولی در دست مردم بگذاریم" اشاره به نظریه یارانه 250 هزار تومانی است که آقای رئیس به مردم وعده میدهند که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان و حتی نزدیکان دولت و نمایندگان مجلس باید در ازای گذاشتن 250هزار تومن یارانه در جیب مردم، 700هزار تومن از جیب دیگرشان برداریم و برای مثال نرخ بنزین به 3هزار تومن افزایش پیدا خواهدکرد و نرخ تورم دیگر قابل محاسبه نخواهد بود. بهتر است با مردم روراست باشیم و ماجرا را با همه ابعادش به مردم توضیح دهیم نه اینکه به وعده های خوش رنگ و لعاب دل خوششان کنیم. 

همچنین در سفر اخیر هیات دولت به خوزستان هم آقای احمدی‌نژاد مثال عجیبی زده و گفتند: "دست ما را بسته‌اند، انداخته‌اند توی حوض و می‌گویند کشور را از این وضعیت بیرون بیار ما می‌گوییم بسیار خب و چشم با کمک ملت بیرون می‌آوریم ولی از یک طرف دیگر می‌آیند وزنه به پایمان می‌بندند و ما می‌گوییم با کمک مردم از این وضعیت بیرون می‌آییم ولی از یک طرف دیگر نیز می‌آیند یک دستشان را بر روی سر ما می‌گذارند و سرمان را زیر آب می‌کنند و فشار می‌آورند. یک خورده انصاف داشته باشید اجازه بدهید کار کنیم تا اقتصاد کشور نجات پیدا کند."

عده ای به من می گویند" اگر رویت را زیاد کنی پدرت را در می آوریم"،  در حالی که ما تا پای جان در خدمت عدالت، انقلاب، امامت و ولایت هستیم و هزاران احمدی‌ نژاد فدای یک قطره عدالت و یک موی سر مردم ایران. وی با بیان اینکه برخی افراد می گویند "با شما برخورد می کنیم" خطاب به آنان گفت: شما عددی نیستید در برابر ملت که بخواهید برخورد کنید و ملت ایران هیچگاه در برابر ابرقدرت ‌ها جا نزد و توی دهن آنها زد و باز هم این کار را می‌ کند، شما که کسی نیستید، شما هر کدامتان هر گوشه‌ ای از پرونده ‌تان را بالا بزنیم دیگر جایی در بین ملت ایران نخواهید داشت. احمدی نژاد همچنین خطاب به دشمنان اظهار کرد: شما هر کاری در برابر ملت ایران کردید شکست خوردید، شما و دنباله‌ های فاسدتان در داخل کشور نمی ‌توانید جلوی حرکت ملت ایران را بگیرید.

 

این اظهارات در حالی به گوش میرسد که همواره مقام معظم رهبری بر حل مشکلات مردم توسط مسئولین اصرار کرده و آقایان را به پرهیز از محول کردن مسئولیت مشکلات به دیگری سفارش کردند.

 

در همین زمینه، رهبر انقلاب در دیدار شهریور 91 با هیات دولت، صراحتا تاکید کردند: "... تقصیرها را هم گردن یکدیگر نیندازیم. اینکه بگوئیم آقا ما میخواهیم فلان کار را بکنیم، نمیگذارند؛ یا فلان کار را کردیم، جلویش را گرفتند؛ یا فلان تصمیم را گرفتیم، اقدام نکردند، انجام ندادند - که قواى مختلف و بخشهاى مختلف به همدیگر بگویند - این را کسى قبول نمیکند. بالاخره حوزه‌‌هاى مسئولیت، مشخص است؛ یکى باید قانون بگذارد، یکى باید اجرا کند، یکى سیاستها را تنظیم کند، یکى عملیاتى کند. همه باید با هم هماهنگ عمل کنند."

همانطور که مقام معظم رهبری به این مسئله اشاره کردند که قانون تکلیف همه را مشخص کرده است دیگر جای ابهام باقی نمیماند و مردم به راحتی میتوانند درباره عملکرد هریک از مسئولین قضاوت کنند و مطمئنا تحت تاثیر چنین سخنانی قرار نخواهند گرفت. درباره این اظهارات رئیس جمهور که " شما هر کدامتان هر گوشه‌ ای از پرونده ‌تان را بالا بزنیم دیگر جایی در بین ملت ایران نخواهید داشت" باید اضافه کنیم که پرونده کسی را بالا زدن وظیفه دولت نبوده و نیست و بهتر است اگر ایشان مدرکی علیه کسی دارند توسط مراجع قانونی پیگیری کنند تا همانند ماجرای اخیر مجلس موجبات ریختن آبروی نظام و دادن بهانه دست دشمنان انقلاب و آزردگی مردم و رهبری عزیز را فراهم نکنند.

در تازه ترین واکنش ها نسبت به سخنان رئیس جمهور، سرلشکر سید حسن فیروزآبادی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، ضمن غیر قابل قبول دانستن جوسازی های رئیس جمهور در سفر به استان خوزستان گفت: "آرمان نظام جمهوری اسلامی ایران عدالت و حمایت از محرومیت است. هرکس رئیس جمهور میشود همین آرمان را باید دنبال کند." فیروزآبادی افزود: "جوسازی مقام محترم رئیس جمهور آقای احمدی نژاد غیر قابل قبول و مایه تشویش اذهان عمومی است. امیدواریم رئیس جمهور به این سخنان پایان دهد."

بهتر است دولت در روزهای پایانی بیشتر به فکر حل مشکلات مردم بوده و چاره ای برای گرانی های آزار دهنده و مشکلات اقصادی کشور بیاندیشد، تا اینکه منابع بیت المال را صرف هزینه های تشریفاتی امثال جشن ورزشگاه آزادی ، سفرهای تبلیغاتی بهاری و میتینگ های انتخاباتی کند.

 

 

 

 

۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۷:۲۵
عبد الحسین(ع)

عوام و خواص

مسئله اخلاق یکی از مهمترین وجه تمایزهای جامعه اسلامی با دیگر جوامع است و در همه عرصه ها یکی از ضروریات بشمار می آید و همواره مورد تاکید بزرگان دین و معصومین بوده است و همانطور که میدانیم حضرت رسول اکرم(ص) دلیل بعثت خود را تبیین چهارچوب های اخلاقی دانسته و فرموده اند: "بعثت لاتمم مکارم الاخلاق" ضمن اینکه این مسئله نتنها مورد تاکید اسلام، بلکه سفارش شده در تمامی ادیان الهی ست. سیاست هم مانند دیگر عرصه ها باید در حریم های اخلاقی مورد تاکید اسلام اداره شده و سیاست مداران جامعه اسلامی به اخلاق اسلامی آراسته باشند. همانطور که مرحوم آیت الله مدرس فرمودند، سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست، در حقیقت دیانت ما سبب حفظ و صیانت از سیاست ماست تا از وسیله ای برای خدمت به خلق و اجرای حدودالهی به سیاسی کاری و جنگ قدرت بدل نشود. حضرت امیرالمومنین علی(ع) حکومت و سیاست بدون دیانت را از بند کفش کهنه‌‌‌‌‌ى وصله‌‌‌‌‌زده‌‌‌‌‌ى خود بى‌‌‌‌‌ارزشتر میداند.

اما قبل از اینکه به تبیین مسئله اخلاق در سیاست و خصوصا انتخابات بپردازیم لازم است تا با دیدی کلان به تعریفی از جامعه پرداخته و ابتدا جامعه آماری مورد بررسی را بشناسیم تا اول جایگاه خود در این جامعه را یافته و نسبت به اصلاح و تذکر اول خود و بعد دیگران و در نهایت انتخاب اصلح منجر شود.

به طور کلی مردم جامعه را میتوان به دو دسته تقسیم کرد، دسته اول آنهایی هستند که صاحب فکر و اندیشه اند، برای هر عملی که انجام میدهند دلیل قابل قبولی دارند و هرگز پیروی کورکورانه از شخص و یا جریانی نمیکنند، حال یا تصمیم درست گرفته و در راه حق گام برمی دارند و یا راهی خلاف این اختیار میکنند. اما دسته دیگر عوام هستند، کسانی که از خود رای و نظری ندارند، صاحب اندیشه ، تفکر و نظر نیستند و چشمشان به دهان این و آن است و چون دانه ای سرگردان در طوفان ها هر روز رای شان تغییر کرده و ثبات فکری ندارند و به قولی تابع جو اند.

برای روشن تر شدن این تقصیم بندی باید متذکر شویم که سطح تحصیلات، موقعیت مالی و شغلی و... اصلا دلیل بر خواص بودن نخواهد بود، چه بسا انسانهای صاحب فکر و اندیشه و نظر که از اقشار ضعیف و کم سواد جامعه بوده و نسبت به وقایع بصیر و صاحب تحلیل باشند.

برای مثال یکی از مواردی که میتوان بررسی کرد زمانی است که حضرت مسلم وارد کوفه میشود و عوامی که تحت جو با ایشان که فرساده امام حسین(ع) بودند بیعت میکنند که تعدادشان را هجده هزار نفر ذکر کرده اند، اما بعد از اینکه سران قبایل می آیند و به آنها میگویند که خطر حکومت تهدیدشان میکند بیعت را شکسته و در مقابل ایشان شمشیر میکشند. اختلاف در عمل را ملاحظه کنید که ساعتی له و ساعتی علیه اند و این میشود همان تحت جو تصمیم گرفتن و عمل کردن. اگر شرایط محیا باشد و شخصی مثل امیرالمومنین حکومت کند، ایشان هم تحت جو دین دارند و به سمت سعادت حرکت میکنند، اما کمی که سختی دیدند ویا در حکومت معاویه قرار گرفتند به سمت جهنم رانده میشوند"وجعلنا هم ائمة یدعون الی‌النارِ"

جبهه خواص هم طبیعتا دو دسته اند، دسته اول که راه حق را شناخته، انتخاب کرده و پیش گرفته اند و دسته دوم که راه باطل را برگزیده اند، حسینیان و یزیدیان. در جبهه یزید هم انسان های عالم و دانشمند و صاحب نظر کم نبودند اما درخدمت جبهه باطل بودند و کارشان را انجام دادند. توجه داشته باشیم که مهمرین معیار تمییز دادن خواص جبهه حق و خواص جبهه باطل مسئله پایبند بودن به اخلاقیات است و اینکه در جبهه حق پیروزی به قیمت بستن آب بر روی دشمن و ناجوان مردانه پیروز شدن حاصل نخواهد شد و حضرت امیر(ع) میفرمایند: "لو لا التّقى لکنت ادهى العرب" اگر تقوا دست و پاى مرا نمى‌‌‌‌‌بست، از همه‌‌‌‌‌ى آحاد و مکاران عرب، مکر و حیله را بهتر بلد بودم.(بحارالأنوار - ج ٧٤ - الصفحة ٢٨٨)

 اما خواص جبهه حق نیز به دو دسته تقسیم میشوند و آنجا که مدنظر ما از طرح این بحث بود همینجاست، چرا که خواص جامعه ما در جبهه حق اند و در این بررسی در جایگاه فعلی جای دارند. دسته اول عده ای هستند که در مواجهه با قدرت، ثروت، شهوت، آسایش و مظاهر دنیا مقاوم بوده و همواره رضایت خداوند را در کارشان دخیل کرده و هرگز اجازه نمیدهند هوا های نفسانی آنان را به سوی آتش برانند، از دنیا بهره میگرند ولی تا جایی که با رضایت خداوند در تداخل نبوده و سرای آخرت را به متاع دو روزه دنیا نمی فروشند. اگر چنین خواص با بصیرتی در جامعه اسلامی از بقیه بیشتر بودند، کسانی که حتی وقتی پای جان درمیان است،مسئله اهدا مال و آبرو و فرزند درمیان است، از اهدای خون پاک خویش ابایی ندارند، دیگر عاشوراها اتفاق نمی افتاد و جبهه حق مظلوم و مورد غفلت قرار نمیگرفت. دسته دوم خواص جبهه حق کسانی هستند که با وجود شناخت جبهه حق و با درک لزوم دست کشیدن از تعلقات و روانه جهاد و خرج مال و آبرو و دنیا شدن، هوای نفسشان برآنان چیره شده و بند تعلقات اجازه یاری جبهه حق را به آنان نمیدهد.

مقام معظم رهبری در این باره میفرمایند: "تصمیم‌گیری خواص در وقت لازم, تشخیص خواص در وقت لازم، گذشت خواص از دنیا در لحظه‌ی لازم، اقدام خواص برای خدا در لحظه‌ی لازم. اینهاست که تاریخ و ارزشها را نجات می‌دهد و حفظ می‌کند! در لحظه‌ی لازم، باید حرکت لازم را انجام داد. اگر تأمّل کردید و وقت گذشت، دیگر فایده ندارد. اگر خواص امری را که تشخیص دادند به موقع و بدون فوت وقت عمل کنند، تاریخ نجات پیدا می‌کند و دیگر حسین‌بن‌علی‌ها به کربلاها کشانده نمی‌شوند. اگر خواص بد فهمیدند، دیر فهمیدند، فهمیدند اما با هم اختلاف کردند؛ کربلاها در تاریخ تکرار خواهد شد"

حال باید تامل کرد و با نگاه به جایگاه فعلیمان، حب و بقض هایمان، تعصب ها و تعلقاتمان ببینیم که جزو کدام دسته قرار میگیریم و اینکه آیا به وقت لازم اقدام لازم را انجام خواهیم داد؟ برای اجرای حدود الهی، برای حفظ نظام اسلامی و برای حفاظت از جایگاه رفیع ولایت تا کجا حاضر به هزینه کردن جان و مال و آبرو هستیم؟ تا چه حد اخلاقیات را بر نفسانیات ترجیح میدهیم و تا چه حد رضایت خدا را در کار دخیل میدانیم.

حال که در آستانه یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری هستیم وظیفه ما به عنوان نخبه دانشجویی، به عنوان خواص جبهه حق، اخلاق مداری و سفارش به اخلاق است و همواره باید این مهم در نظرمان تاثیرگذار باشد که مبادا به بهانه مصلحت به تخریب دیگرانی که موافق نظر ما، حزب ما، کاندید ما نیستند بپردازیم. خداومند در قرآن کریم میفرمایند: " یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ"(8/مائده)، ای کسانیکه ایمان آوردید، در راه خدا استوار بوده و شما گواه راستی و درستی و عدالت باشید، و مبادا دشمنی با قومی شما را وادارکند که پا از حریم عدالت خارج نهاده و به عدل رفتار نکنید. عدالت پیشه کنید (در همه حال) که به تقوی و پرهیزگاری نزدیکتر است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۶:۳۹
عبد الحسین(ع)

امام خامنه ای

آقای من سلام.

اول مرا ببخش که انقدر خودمانی شدم و وجود سراپا تقصرم را حبیبتان نامیدم و باز هم ببخش که جسارت کردم و غریبتان نامیدم!

میدانم این روزها چه حال و روزی دارید، میدانم چه غصه هایی در دل مهربانتان لانه کرده و این روزهای سیاه گویا تمامی ندارد. خاک بر دهان من که چنین اوصافی را به زبان قلم می آورم و از این غم قالب تهی نمیکنم. وقتی میبینم که چگونه تیتر میزند نجس پاره شیطان که ،پا گذاشتند بر روی کلام ولایت میخواهم بنشینم و زار زار گریه کنم بر غربتتان. اما آقا جان، مولایمان علی(ع) به یادم می آید و مظلومیت بی انتهایشان، قلبم تسکین می یابد و بیشتر بر خدا توکل میکنم.

این را خوب میدانم که شکر نعمت نعمتم افزون کند و کفر نعمت از کفم بیرون کند و این را نیز میدانم که ماهی تا در آب زندگی میکند قدر آب را نمی داند و زمانی به قدر و ارزش آب پی میبرد که دیگر آن را از دست داده است. مولایمان علی(ع) که وصی و جانشین برحق حضرت رسول(ص) و معصوم از هر معصیت و خطا بود و از همه مهمتر مستقیم منسوب شده خداوند ، بدون مقبولیت مردم خانه نشین شد و کشتی حکومت دینی به گل نشست، اما نه اینجا کوفه است و نه ما کوفیان ، این ماییم و حمایت تا پای جان از علی زمانمان.

خدا میداند که با نگاشتن این جملات بغض گلویم را میفشارد و تاب مقاومت را از تنم میرباید اما مولا جان ممنون که مارا قابل دانستید و فرمودید که با ما از بداخلاقی ها و بی معرفتی های خواص میگویید و درد دل میکنید، ممنون که سر به چاه غربت فرو نمیبرید و مارا لایق میدانید برای بازگو کردن غم ها و دغدغه هایتان.

این روزها فضا فضای بی اعتمادی مردم به مسئولان است، مسئولینی که درباره شان چه فکر میکردیم و چه شدند، اما مردم در روز جشن پیروزی انقلاب با استقبال بی سابقه از این جشن و خلق حماسه ای دیگر نشان دادند که تا پای جان به پای نظام و رهبرشان ایستاده اند و دوباره این مردمند که به خواص بی خاصیت درس بصیرت و ولایت مداری میدهند.

خائن که شاخ و دم نداد! خیانت هم در رده شرک و کفر طبقه بندی دارد، خیانت یا از سر جهالت است و یا از سر عناد که اگر از سر عناد با نظام مقدس جمهوری اسلامی باشد که دیگر فاتحه اش را باید خواند. مگر نفرمودید از امروز تا روز انتخابات هرکس فضای کشور، احساسات مردم را در جهت اختلاف افکنی تحریک کند به کشور خیانت کرده است؟! چه کردند آقایان؟! چگونه ادعاهای ولایت مداری شان را ثابت کردند؟! چه مجلس، چه دولت و چه دستگاه قضا هرسه بازنده این مجادلات بودند و برنده اصلی دشمنان قسم خورده این مردم و انقلاب.

مردم بحمدالله بصیرند، هوشیارند میبینند چه کسانی دغدغه شان جنگ قدرت است، میبینند چه کسانی برخلاف جریان انقلاب و نظام و رهبری در حال حرکت اند و سنگ خود و دوستانشان را به سینه میزنند. مردم میدانند چه کسانی به این نظام، به خون شهدا، به آرمانهای انقلاب خیانت کردند و بعد این تاریخ است که درباره این بداخلاقی ها قضاوت خواهد کرد. آقایان تا دیر نشده باید عذر بخواهند و ابراز پشیمانی کنند! بترسند از روزی که صبر علی تمام شود و دست به ذوالفقار ببرد و دودمانشان به باد رود.

سایه تان مستدام ، سرتان سلامت آقا، تا خدا و امام زمان(عج) را دارید، تا این مردم انقلابی و همیشه در صحنه را دارید و تا بسیجیان جان بر کفتان را دارید غصه نخورید، تا آخرین قطره خونمان به پای شما و نظاممان خواهیم ماند با هیچ احدی عقد اخوت نبسته ایم و در این راه از هیچ هزینه ای دریغ نخواهیم کرد. کافی است لب تر کنید!

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۱ ، ۰۰:۲۵
عبد الحسین(ع)

بسم رب الشهداء

 تو کتابخونه دانشگاه بودم. برا کمی استراحت لابه لای مطالعه درسها یه مطلب از یه نشریه درباره شهید مصطفی احمدی روشن میخوندم، خاطرات خانواده و دوستانشون بود. دیدم یکی از دوستان پیامک داد: دیدار فعالان فضای مجازی با خانواده شهید احمدی روشن، جمعه 22 دی ماه به مناسبت اولین سالگرد شهادت..

خیلی خوشحال شدم، انتظار یه همچین سعادتی رو نداشتم که نصیب من بی لیاقت شده بود. روز موعود فرا رسید و به اتفاق یکی از دوستان راه افتادیم به سمت منزل پدر شهید احمدی روشن. از دور که تجمع دوستان جلو درب منزل و همهمه شون خودنمایی میکرد، جلو رفتیم و دیداری با رفقای مجازی تازه کردیم و در پارکینگ منتظر شدیم تا همه جمع بشن. بعد از تشریف فرمایی همسر و پدر شهید و علیرضای روشن عزیز که بیرون بودند وارد منزل شدیم. وقتی وارد شدیم مادر شهید مشغول تماشای مستند شهید روشن که از سیما پخش میشد بودند و علیرضا هم درکنار دوستانش جلوی تلوزیون نشسته و به تصاویر پدرشهیدش خیره شده بود، آرام و دوست داشتنی و هنوز نمیتوانم تصور کنم در چنین لحظاتی به چه می اندیشید. ما پشت سر علیرضا بودیم ، بعدا در عکس ها دیدم که بچه بغض کرده و اشک در چشمانش جمع شده بود، بغضی که نشان میداد آغوشش بدجور هوای بابا کرده است.

ما هم نشستیم و مات این تصاویر شدیم، فرزند خردسالی که حالا یکسال از نبودن پدرش میگذشت، به تعبیر مادربزرگ یک سال بود که پدر پیش خدا به ماموریت رفته بود و این خلا کاملا در چشمان علیرضا نمایان بود. زمان در حال سپری شدن در سکوت بود و همه سراپا گوش و چشم بودیم، اشک در چشمان عده ای هم حلقه بسته بود و بغضی که گلوی خودم را میفشرد، از فکر علیرضا نمیتوانستم آسوده شوم و صدای دست نوشته های آخر مصطفی شهید که در مستند در حال پخش بود و بر جانمان مینشست: "از تو همسر عزیزم ممنونم که در تمام این سالها با تمام سختیها ساختی و.." کاملا شبیه آخرین وصیت های حاج همت خودمان بود، مهربان و صمیمی.

مستند که تمام شد تلوزیون را خاموش کردند و حاج آقا احمدی روشن کمی برایمان صحبت کردند. ناگهان صحنه هایی جلو چشمانم آمد که در یکی از فیلمهای شهید دیده بودم، گویا حاج مصطفی از زیارت خانه خدا بازگشته بودند و پدر آنچنان صورت بر صورت فرزندش گذاشته بود و اورا میبوسید و میبویید و صورت را از صورتش جدا نمیساخت که مرا به یاد روضه علی اکبر امام حسین(ع) می انداخت و اینکه چقدر سخت است داغ جوان دیدن. پدر شهیدی بحق بصیر، از سرمشق های زندگی آقا رسول الله(ص) و امام مجتبی(ع) در روز 28صفر فرمودند تا ویژگی های زندگی جهادگونه مصطفی شهید. حاج آقا پیام دادند که اگر خود را در این راه به سختی ها بیاندازید، اگر هزاران فعالیت و کوشش و مجاهدت به خیال خودتان انجام دهید ولی پا جای پای شهید نگذارید هیچ کدام فایده ندارد، مصطفی شهید راه ولایت بود، سید علی را تنها نگذارید و راه مصطفی را ادامه دهید. شهید از همه چیز و همه کس دل میکند و فقط برای رضای خدا فعالیت میکند و در آخر هم با یاد خدا پرمیکشد. من یقین دارم که مصطفی هم اینگونه بود و نه اینکه آرزوی شهادت داشته باشد، او عاشق شهادت بود.

غم از دست دادن مصطفی عزیز آنقدر سنگین مینمود که در چهره خانواده نمایان بود، پدری که با حسرت میگفت این هدیه الهی را نشناختم و به خود میبالم که پدر چنین انسان ارزشمندی بودم. کسی که تا آخرین لحظه عمرش دست از مجاهدت علمی و تلاش و کوشش برای سربلندی اسلام و کار فقط برای رضای خدا بر نداشت.

گویا جایی قرار داشتند و گفتند شما را به خدا و حاج خانوم میسپارم و لبخندی بر چهره حاضران نقش بست، جلسه را ترک کردند و مادر و همسر شهید خود را برای پاسخ به سوالات بچه ها آماده کردند. علیرضا هم که از ابتدا با دوستانش به اتاق رفته بود و بازی میکردند گاه گداری به ما سر میزد و روی پای مادر مینشست و در گوش هم نجوایی میکردند و باز میرفت.

از مادر پرسیدیم، آیا مصطفی انسانی ماورایی بود؟ چه ویژگی خاصی داشت که مصطفی شد؟ مادر در دو کلمه فرمود: شجاع و مهربان بود. ترس برای او تعریف نشده بود و حتی زمانی که درمانده از مسئله ای بود در گوشه ای فقط فکر میکرد و بهترین راه را انتخاب میکرد. به فرزند و همسرش عشق می ورزید و احترام پدر و مادر را همیشه داشت و این رمز مصطفی شدنش بود.

دوستی پرسید: ما چه کنیم، ما که داعیه فعال مجازی بودن داریم؟ ما که بعضیها یمان درس مان میلنگد به بهانه فعالیت و مجاهدت مجازی؟

همسر شهید فرمودند: مصطفی هم در بسیج دانشجویی فعال بود و معاون فرهنگی بود و هم در کانون نهج البلاغه و.. فعالیت پررنگ داشت، درسش سرجایش بود و فعالیت تحقیقاتی و علمیش هم سرجایش، وقتش را تلف نمیکرد و به همه اولویتهایش میرسید. مادر شهید هم به این نکته اشاره کردند که مصطفی لیسانس شیمی داشت، اما یک دانشمند بود که در هر حوزه ای احساس توانایی انجام خدمت میکرد وارد عمل میشد، شاید روزی 4 ساعت بیشتر نمیخوابید و همیشه میگفت روزی فرا میرسد که دیگر فقط میخوابیم و برنمیخیزیم.

خانواده ای مهربان و صمیمی، گرمای وجود مادر شهید مصطفی روشن بهمان آرامش میداد، مادری از جنس زینب(س) صبور و مهربان. میگفتند روی مصطفی خیلی حساس بودم، اگر مسجد نبود تا قبل از غروب آفتاب باید خانه می بود و حتی شبی که او خیلی دیر به خانه آمد(ساعت 10 شب!) اورا باز خواست کردم و او هم گفت که با بچه ها در مسجد گرم صحبت شده و گذر زمان را متوجه نشده بود.

کسی پرسید: رمز تربیت فرزندی مجاهد و زندگی با همسری مجاهد چیست؟ همسر شهید در پاسخ فرمودند: خیلی سخت است چنین زندگی و فقط صبر و تحمل میخواهد، من هم گله میکردم ولی مصطفی همیشه با مهربانی و لبخندهای زیبایش همه مشکلات را از ذهنم بیرون میکرد و لحظاتی را که هرچند کم در کنارمان بود بسیار لذت بخش میگذراندیم. مادر هم فرمودند که اخلاق خوش همه مشکلات را سهل میکند و اگر مردی بیرون از خانه هزاری هم مجاهدت کند و در خانه بد اخلاق باشد هیچ ارزشی ندارد. اگر مصطفی اشتباهی هم انجام میداد من به او تذکر جدی میدادم و او هم با مهربانی قبول میکرد و احترام پدر و مادر را داشت.

یکی از بچه ها درباره دیدار با حضرت آقا و همچنین قبول نکردن دیدار ایشان با آقای هاشمی پرسید و مادر شهید در جواب فرمودند: اول درباره خدمات بیشمار جناب آقای هاشمی برای انقلاب بگویم و اینکه واقعا به نظام و مردم خدمت کردند اما در فتنه 88 عملکرد و موضع گیری خوبی از خود نشان ندادند و همین کافی بود برای ما. اما درباره دیدار با حضرت آقا بگویم، وقتی بعد از چندین روز از شهادت مصطفی به دیدار ما آمدند و اصرار هم داشتند که حتما ایشان به دیدار ما در خانه مصطفی بیایند، با دیدن چهره نورانی ایشان تمام غم ها و غصه هایم یادم رفت و انگار نه انگار که جوانم را از دست داده بودم، چهره و وجود سراسر نور ایشون روحیه ای دوباره به من بخشید.

دلم نمیخواست آن جلسه تمام شود، وجود حاج مصطفی را حس میکردم، انگار خودش میزبانمان بود. اما وقت جلسه تمام شده بود، یکی از دوستان گفت وقت جلسه روبه اتمام است و در پایان از شما مادر و همسر شهید میخواهیم نصیحت آخرتان به ما بچه های فعال مجازی بیان کنید.

مادر شهید فرمود: اعمال و رفتار هر شخصیتی معرف گروهی است که او به آنها متعلق است، اگر شما بسیجی هستید با اعمال و رفتارتان(همانند مصطفی) سبب افتخار و سربلندی مجموعه تان بشوید و جاذبه باشید برای اسلام، مصطفی با اخلاق خوش و با درس خوبش باعث جذب دیگر دوستانش که حتی از نظر اعتقادی ضعیف بودند به اسلام و انقلاب و ولایت فقیه میشد. همسر شهید نیز نکته ای قابل توجه دانشجویان فرمودند: به مجاهدت علمی در دانشگاه توجه ویژه داشته باشید تا خدای ناکرده نگویند جوانان مذهبی و بسیجی که فعالیت های فرهنگی و.. میکنند از نظر درسی و علمی ضعیف اند، با قوی نگه داشتن خود در زمینه علمی باعث سربلندی و افتخار این قشر باشید و کاری نکنید مگر برای رضای خدا و با اخلاص کامل.

جلسه تمام شد و حاج خانوم فرمودند هیچ کس از خانه خارج نمیشود مگر اینکه از این میوه ها بردارد. حتی کیسه هایی در نظر گرفته بودند تا میوه ها را برداریم و ببریم. دیدم بچه ها دور مادر شهید روشن را گرفته اند و با او مشغول صحبت اند و ایشان با مهربانی و حوصله به آنها پاسخ میدهد.

جلو رفتم و به ایشون گفتم: حاج خانوم ، فرزندانتون رو از دعای خیرتون محروم نفرمایید، در جواب لبخندی زدند و فرمودند اگر لیاقت داشته باشیم چشم..

امروز باز هم به خود رجوع کردم، باز هم از خود سوالاتی پرسیدم که برای جواب دادن به آنها شرمگینم، امروز باز هم حقارت خود را در برابر روح بلند مصطفی شهید احساس کردم. میدانم چگونه باید دینم به شهدا را ادا کنم، میدانم چگونه باید جبران کنم، میدانم باید چه کنم که فردای قیامت از روی شهدا، از روی مصطفی روشن ها شرمگین نباشم. اما بین علم و عمل از زمین تا آسمانها فاصله است. خداوندا سفره کرمِ کریم اهل بیت امروز از همیشه و هرسال برایم رنگین تر بود، با عنایت توفیق ِعمل، کامل را اکمل و ما را قدمی به شهادت در راه خودت نزدیک گردان.

توفیق بینش و بصیرتی عنایت نما تا همانند حاج مصطفی ضرورت و موقعیت را بشناسیم، پشت سر ولایت حرکت کنیم و سنگرهای مجاهدت انقلاب را بعد از شهدا رها نکنیم و سرگرم بازی های دنیا نشویم. همانند مصطفی شهید اولویت ها را دریابیم و با حب دنیا ، حب مسئولیت و حب مال، اسلام را نفروشیم. میگویند شهید احمدی روشن هر وقت به بهشت زهرا(س) میرفت و سن کم شهدا را میدید، میگفت دارد دیر میشود برای ما. خدایا دارد دیرمان میشود، دریابمان..

۱۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۱ ، ۰۱:۰۷
عبد الحسین(ع)

درسری یادداشت هایی با عنوان تکنیک های جنگ نرم، نکاتی را که لازمه مقابله با دشمن در جنگ نرم و به نظر مورد احتیاج افسران جنگ نرم است و جزئی جدا ناپذیر از سلاح های مورد نیاز در این جنگ ، بررسی خواهیم کرد، انشالله که مفید واقع گردد.

ابتدای امر تعریفی مختصر از چیستی و چرایی جنگ نرم را ارائه میکنیم. همانطور که از جزء اول این کلمه، یعنی "جنگ" پیداست، ما با یک جنگ روبرو هستیم و به اختصار باید گفت این جنگ سرسختانه تر و دشوارتر از جنگ سخت است، چرا که دشمن در لباسی مبدل و خوش خط و خال وارد عمل میشود و کاملا پنهانی به مقاصد خود نزدیک میشود و همین پنهانی بودن است که تعریف جزء دوم یعنی "نرم" است و تمام تلاش دشمن در این تاکتیک به خدمت گرفتن شما از طریق جهت دهی و کنترل ذهن و فکر شما به نفع مقاصد خود است. جنگ نرم.

در جنگ نرم دشمن دست به مجموعه اقداماتی میزند که هدف آن ایجاد تحول و دگرگونی در ساختار فرهنگی، سیاسی و اقتصادی یک کشور به نفع اهداف خود است. این امر در گذشته به وسیله حضور نظامی در کشور های طعمه انجام میشد که با هزینه های بسیار سنگین برای استعمار گران همراه بود اما امروزه این اقدام، یعنی تلاش برای سلطه در ابعاد حکومت ، فرهنگ و اقتصاد یک کشور از طریق راهی ارزان تر و موفقیت آمیزتر با عنوان جنگ نرم انجام میشود. اقداماتی روانی و تبلیغاتی که به دور از اجبار و زور از درون یک ملت را به زانو درآورده و تسلیم خواست دشمن میکنند. به طور کلی و با بهره گیری از کلام ولی، جنگ نرم یعنى ایجاد تردید در دلها و ذهنهاى مردمعملیات روانی، جنگ روانی، جنگ سفید، براندازی نرم و انقلاب مخملی دیگر کلیدواژه ها و اشکال جنگ نرم لقب گرفته اند.

طبق فرموده مقام معظم رهبری(حفظه الله) امروز اولویت اصلی کشور مقابله با جنگ نرم دشمن است. قطعا مقابله با دشمن در این جبهه وظیفه افسران جنگ نرم است.

برای پیروزی در این جنگ ابتدا باید آرایش نظامی دشمن را شناخت و آرایش متناسب را در نیروهای خودی ایجاد کرد. به تعبیری در این جنگ دونوع آرایش و تکنیک برای جنگیدن موجود است، تاکتیک کلاسیک و منظم ، تاکتیک نامنظم و یا پارتیزانی. دشمن ما در جنگ نرم به طور بسیار دقیق و برنامه ریزی شده و حقیقتا منظم از سالها قبل وارد این جنگ شده است. او برای لحظه لحظه زندگی شما از زمانی که صبح از خواب برخاسته و به دانشگاه میروید تا سرفصلهایی که باید در دانشگاه مطالعه کنید و حتی مدت زمانی را که باید صرف تحصیلات تکمیلی کنید ، از چه فیلم هایی لذت ببرید، چه تفریحی انجام بدهید، گوشی موبایل شما و هزاران هزار مورد دیگر در زندگی شما برنامه دارد. این توهم نیست، این یک حقیقت قابل اثبات است.

اما مسئله ای که اینجا مطرح است این است که ما در مقابله با این ارتش منظم چگونه و با چه تاکتیکی باید وارد جنگ شویم؟ بسیاری از افسران جنگ نرم ما تصور میکنند که تاکتیک جنگی ما نیز باید منظم باشد ، اما حقیقت اینجاست که ما نه قدرت و ثروت ابر قدرت ها را در جنگ نرم داریم و نه سلطه ای بر زندگی آنها تا سبک زندگیشان را با ابزارهایی که مجبورند از آنها استفاده کنند تغییر دهیم و نکته مهم تر زمان است. اگر ما بخواهیم معطل تاکتیک منظم شویم فرصت را از دست داده و دیگر حرفی در مقابل این ارتش منظم نخواهیم داشت.

اما تاکتیک فعلی ما چیست و چه باید باشد؟  تصور غالب افسران جنگ نرم این است که برای ورود به این جنگ باید کتب مختلف معارف دینی ، سیاسی و جامعه شناسی را مورد مطالعه قرار داده و با استدلالات علمی و نوشتن مقالات و بحث مستدل علمی در رویارویی با مخالفان و معاندان در فضای مجازی و یا حقیقی روبه رو شومند. اما حقیقت اینجاست که این تکنیک در جذب حداکثری هرگز جواب گو نخواهد بود، بله مبنای اندیشه و عقیده ما ثابت و کاملا مستدل و علمی و قابل دفاع است اما راهکار ما در این جنگ قطعا به این روش کاملا غلط خواهد بود.

تا قبل از این دوران، دور دورِ اندیشه ها و مکاتب بود، در دانشگاهها و محافل علم و ادب بحث بر سر ایدئولوژی ها و برتری مکاتب بوده و تمام تبلیغات و مناظرات علمی برای جذب افراد به طرز تفکرهایی چون کمونیسم ، لیبرالیسم و.. بود. اما امروز در دنیا کسی سعی بر تغییر مبنای عقیده شما ندارد، امروز غرب با جنگ نرمی که به وسیله ابر سلاح این جنگ یعنی رسانه به راه انداخته است سعی در تغییر اعتقاد مردم ها ندارد، بلکه تمام تلاش خود را برای تغییر سبک زندگی آنها به کار بسته است. این همان جنگ نرم است، تغییر سبک زندگی مردم به دست خودشان و نه با زور و اجبار، وقتی مردم سبک زندگی خود را به سبک زندگی اومانیسمی و انسان محورانه غرب تغییر دادند در حقیقت اعتقاد ، مکتب، مبنای اندیشه و دین خود را تغییر داده اند، حال اینکه از این تغییر بی خبر و در خواب غفلت باشند. حال هر چقدر که میخواهید بحث علمی کنید که اسلام یعنی چه؟ که ولایت فقیه یعنی چه؟ وقتی مبنای تفکر تغییر کرد درحالی که میپندارد مسلمان است یعنی به اسلامی تحریف شده ایمان دارد که هرگز شما قادر به تفهیم او به این روش نخواهید بود. 

همچنین دشمن با سوء استفاده از مفاهیم فطری و شریفی چون آزادی انسان، مشترکات فطری انسانها، امنیت مردم، امنیت در محدودیت درمورد سلاح های اتمی و شیمیایی و.. در تبلیغات خود استفاده کرده و اینچنین پوسته زیبا برای مقاصد پلید و سیاه خود میسازد.

ما نباید در جنگ نرم معطل گفت و گوی عالمانه شویم، کارامدترین شیوه ما در جنگ نرم، شیوه نامنظم یا پارتیزانی است. باید ضربه زد اما به سبک جنگ نرم. باید با زبان فطرت ارتباط برقرار کرد، زبان مشترک تمام انسانها که تمام همت جنود شیطان دور کردن انسانها از فطرتشان است که با یک تلنگر ساده این حباب شکسته و انسانها به خودشان رجوع کرده و فطرتشان را مورد توجه قرار میدهند.

برای مثال چرا امام حسین(ع) به تعبیر امام صادق(ع) کشتی نجاتی است که از بقیه ائمه هم سریعتر و هم گسترده تر موجب هدایت مردم میشود؟ چرا که زبان امام حسین(ع) ، زبان علی اصغر او زبان فطرت است، با فطرت انسانها ارتباط برقرار کرده و کشتی نجاتشان میشود.

در جنگ نرم ناگزیریم که از ابرسلاح این جنگ یعنی رسانه بهره گیری کنیم، رسانه جزء جدا ناپذیر این جنگ است، دشمن تا خانه های ما نفوذ کرده و چهره به چهره روی تربیت فرزندان ما و حتی فکر و ذهن خودما اثر میگذارد و هرآنچه در نظر دارد و برای آن برنامه ریزی کرده است خوراک روانی به خورد اذهان میدهد. امروز افسر جنگ نرم بدون وبلاگ بی معنی است، و نباید هدف هارا انقدر پیش پا افتاده و در پیرامون خودمان تعریف کنیم. باید وبلاگها به زبان های انگلیسی و عربی تهییه شده و در شبکه های اجتماعی با فطرت انسانها رابطه برقرار کرد. امروز مردم غرب خسته و مانده از تفکرات غرب ، خسته از دیکتاتورهایی که داعیه آزادی بیان و دموکراسی دارند است. حباب غرب با یک تلنگر خواهد شکست، فقط باید خودشان را به خودشان نشان داد. همین توصیف کافی است تا ابر قدرتهارا از داخل نابود کند. افسر جنگ نرم بدون هنر رسانه ای افسر نیست و در جنگ نرم حرفی برای گفتن ندارد. مستند سازی نداریم تا دوربین به دست گرفته ، آمریکای واقعی را به مردم آمریکا نشان دهد، بهشت پوشالی شان را نشانشان دهد. امروز جبهه انقلاب در جنگ نرم دست خالی است، حتی یک فیلمساز هنرمند و متعهد به انقلاب وجود ندارد که ولایت فقیه ، انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره) را به جامعه و دنیا معرفی کند. فیلم سازی نداریم که ابعاد والای شخصیتی شهدای ما چون چمران و همت و زین الدین ها را به جوانان ما به عنوان الگو معرفی کند.

انشالله در فرصت های بعدی به واکاوی و بررسی تکنیکهای نامنظم در جنگ نرم و کارامد کردن فعالیت های ارزشی در این جبهه خواهیم پرداخت.

 

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۱ ، ۰۹:۱۷
عبد الحسین(ع)

بار دیگر شاهد آزادی بیان از نوع آمریکاییش بودیم، آزادی بیانی که توهین به مقدسات صدها میلیون انسان را محترم میشمارد و حتی تحمل انتقاد یک گروهبان ساده آمریکایی در شبکه ی اجتماعی فیس بوک از اوباما را ندارد و مجوز اخراج او از نیروی پلیس میشود، نمردیم و معنی آزادی بیان را هم فهمیدیم..

محاکمه های رسانه ای و تهدید افرادی چون شان استون و هدر گاوتنی فقط به دلیل سفر به ایران و بیان اعتقادات خود و حقایق درباره دولت دیکتاتور آمریکا نمونه های کوچکی از موارد بیشمار آزادی بیان آمریکایی است، این است آزادی بیانی که همواره مدعی آن هستند و به بهانه اش کثیفترین اعمال را انجام میدهند.

امروز شاهد آن هستیم که فیلمی موهن به ساحت مقدس شخصیت اول عالم خلقت حضرت رسول اکرم(ص) با پشتیبانی مالی صدها صهیونیست و دولت آمریکا ساخته و انتشار یافت. فیلمی که خشم جهان اسلام را به همراه داشت و بار دیگر چهره منحوس آمریکا و اسرائیل خبیث را به نمایش درآورد و نشان داد که مدعیان حقوق بشر و آزادی بیان برای رسیدن به مقاصد پلید خود از هیچ جنایتی فروگذار نمیکنند و بعد از درماندگی در برابر بزرگترین مکتب زندگی بشری که حقیقت آزادی و آزادگی را برای بشریت به ارمغان می آورد رو به توهین و تخریب چهره پیام آور آن که خدای متعال رحمه للعالمینش خواند می آورند.

امروز خشم مسلمانان و انزجارشان از آمریکا و غرب چندین برابر گذشته است و با بیداری های اسلامی منطقه جان تازه ای در وجودشان جریان یافته و آمریکا هنوز این مسئله را درک نکرده و یا نمیخواهد باور کند. در کشورهایی چون لیبی، افغانستان، تونس ، سودان ، یمن و مصر و.. شاهدیم که چگونه از این توهین خشمگینند و به سفارت آمریکا حمله و آن را به آتش میکشند و در لیبی سفیر آمریکا را به هلاکت رساندند.

اما رسانه های غربی و غالبا صهیونیستی قصد دارند این اعتراظات را به گروه های تندرو اسلامی و سلفی ها نسبت دهند و دوباره بهانه های جنگ افروزی را از سر بگیرند، این سناریوهای سوخته دیگر کاربرد ندارد و عصر ، عصر بیداری ملت هاست.

متهم اول در این جنایت، صهیونیسم و دولت امریکا است. سیاستمداران امریکا اگر در ادعای دخالت نداشتن خود صادقند، باید عاملان این جنایت شنیع و پشتیبانان مالی آن را که دل ملت‌های مسلمان را به درد آورده‌اند، به مجازات متناسب با این جرم بزرگ برسانند.
برادران و خواهران مسلمان در سراسر جهان نیز بدانند که این حرکات مذبوحانه‌ی دشمنان در برابر بیداری اسلامی، نشانه‌ی عظمت و اهمیت این خیزش و مبشّر رشد روزافزون آن است. و الله غالبٌ علی أمرِهِ. " سید علی خامنه‌ای"

مسلمانان خواستار توقف این توهین به مقدساتشان ، مجازات هتاکین و جلوگیری از انتشار این فیلم میشوند و مقامات آمریکایی با بیان اینکه "آزادی بیان به خطر می افتد" مقاصد پلیدشان را دنبال میکنند. جوک سال میشود آزادی بیان... مسخره است، چه جوک بی مزه و مسخره ای.

خدا را شکر میکنیم که دشمنانمان پست فطرتانی بس احمقند..

آنها نمیفهمند که با اینگونه حملات و هجمه های توهین آمیز فقط و فقط باعث محکم شدن پیوند اتحاد بین مسلمانان جهان میشوند و بار دیگر به ما یادآوری میکنند که در معرفی ابعاد والای شخصیت رسول الله(ص) و تبیین برکات دین آسمانی اسلام به مردم جهان کم کاری کرده ایم و باید تلاشمان را مضاعف کنیم.

یا رسول الله(ص)، یا رحمه للعالمین، شرم داریم که ما زنده ایم و شاهد این توهین های سخیف به ساحت قدسی شما هستیم، اما ما نیز میدانیم که خاک پاشی بر آفتاب محال است و عملی است هرز و بیهوده، شرمنده ایم که در معرفی ابعاد والای شخصیتی شما به مردم عالم کاری نکرده ایم و با کم کاری خود چراغ سبزی برای این بی احترامی ها شده ایم...

انشالله بیدار شویم و در جبهه حق خود به اندازه ای که کفار بر جبهه باطلشان راسخ اند، قدم برداریم.


دانلود مداحی میثم مطیعی در پی اهانت به رسول الله(ص): http://media.rasekhoon.net/003/12/meysam-motiei/Other/12_Motiee_Tohin_Be_Peyambar_zamine_arabi_(www.rasekhoon.net).mp3

معنی فارسی: مشرکان طعم همه گونه عذاب و رنج را به پیامبر چشاندند./"ابولهب" فرومایگانشان را به کارهای زشت و ناپسند در باره رسول خدا سفارش می کرد /و از همسرش نیز می خواست تا از این در به آن در بشتابد و خار و هیزم بر سر راه پیامبر بگذارد و سختی های مختلف را برای رسول خدا فراهم سازد. /آن زن هیزم کش ملعون از بدگویی و ناسزاگویی به پیامبر اکرم دست بر نمی داشت./ و کودکانی بودند که سنگ و خاک به روی پیروان پیامبر می ریختند و هیچکس جلودارشان نمی شد و مشرکان ، مسلمانان و مؤمنان را تعقیب می کردند تا مجازات کنند.

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۱ ، ۱۴:۵۷
عبد الحسین(ع)

رهبرا ممنون...

ممنون که انقدر شجاعانه پای تمام آرمان هایمان ایستاده اید و خلیل وار بت های زمانه را یکی پس از دیگری در هم میشکنید. ممنون که بر خلاف عرف های دیپلماتیک رجال امروزمان عمل کردید و سیلی محکمی در گوش فرزندان ناخلف بنی اسرائیل زده و آهنگ زیبایش را در گوش امت نواختید.

حقیقتا به این که ایرانیم و جزئی از این دریای خروشان، به خود بالیدم و از این که چنین مرد شجاعی رهبر و مولایم است افتخار کردم. با آمدنت ، با خطبه سرائیت با حضور گرمت، هرگز غبطه نخوردم که زمان خمینی کبیر را درک نکردم. چون من هم در زمان خود خمینی کبیر دارم.

حضرت آقا با این بیانات کوبنده خواستند که بگویند ما دوراندیش تر بوده ایم و از پیش وارد این جنگ شدیم. هر دو جبهه میجنگند ولی جنگ ما و اسرائیل از زمین تا آسمان تفاوت دارد.

ما مردانه و روی زمین، رو در رو میجنگیم. چون تواناییش را داریم. ولی اسرائیل روبهانه و ناجوانمردانه چنگال نفرت و کینه اش را در ساحت مقدس علمی ملتی میفشارد که عزتمندانه برای خودکفایی و شرفش با دست خالی تلاش میکند. دست به ترور مردانی میزند که حاضر نشدند عزت و شرف و آبروی مملکت خویش را با آخور خوب در بهشت پوشالیشان که متاسفانه آرزوی بسیاری از دنیاطلبان است عوض کنند.

آن ها با کشتن ناجوانمردانه ابدال ما ملت ما و جوانان مارا بیدارتر میکنند و جان تازه ای در پیکره ی انقلاب مقدسمان میدمند ، اما ملت ما و جوانان ما روز به روز آنها را در این جنگ نا امید تر میکنند. به گونه ای که حتی از حفظ مواضع پلید خود عاجزند ، چه برسد به پیشروی.

ما اگر در این جبهه و فقط برای دفاع از آرمان های مقدس مان میجنگیم ، از گفتن آن ابایی نداریم و صریحا اعلام میکنیم. ولی این اسرائیل بزدل است که هرگز جنایات و ظلمی که بر ملت های مظلوم در ادوار مختلف تاریخ روا داشته را نمیپذیرد و مدام در پی توجیه اشتباهات جبران ناپذیر خود است.

ما از ملتی طرفداری میکنیم که برای دفاع از وطن و موطن خود، برای دفاع از شرف و ناموس خود با اتکا به خداوند متعال مظلومانه و البته مردانه میجنگد. اما اسرائیل برای اهداف خبیس و شومی که آن ها را به گور خواهد برد و رویای نیل تا فرات را در خواب هم نخواهد دید، مزدورانی را اجیر میکند که از انسانیت بویی نبرده اند و فقط برای مقاصد حیوانی پول و قدرت بزدلانه نبرد میکنند.

خوشحالیم که امسال دیگر به تنهایی شمعهای کیک تولد انقلاب را فوت نمیکنیم و ملت های بیدار شده از خواب غفلت منطقه که از انقلاب و رهبر ما الگو گرفته اند در فوت کردن این سی و سه شمع و دعا برای استواری آن تا ظهور حجت خدا ما را یاری میکنند. با این بیداری کمی از غربت در آمده ایم. خدا را شکر.

آری ،    ما هر جا دخالت کنیم صریحا می گوییم همچنانکه به علت ضدیت با غده سرطانی رژیم صهیونیستی در دو جنگ پیرزومند 33 روزه و 22 روزه دخالت کردیم  و از این پس نیز هرجا هر ملتی یا گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه و مقابله کند ما به او کمک می کنیم و هیچ ابایی هم از گفتن این مسئله نداریم.

اما در این جشن جای شهدایمان را خالی کنیم. آن ها که رفتند تا بمانیم، تا راحت تر نفس بکشیم، تا افتخار کنیم به قطع ید شیطان از دامان مقدس ایران. جای احمدی روشن ها خالی...

در بهار آزادی ، جای شهدا خالی...


اما بعد: این پوستر از پایگاه ارزشی رحیم گراف که در پاسخ به لبیک شرکت سامسونگ به سیاست های پلید اسرائیل در نظر گرفته شده. از همه ارزشی ها میخواهیم که این پوستر را پخش کنید.

۱۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۰ ، ۲۰:۲۲
عبد الحسین(ع)

یکی از دوستان می گفت: یک روز که مقام معظم رهبری به کوه های اطراف تهران رفته بودند با دختر و پسری دانشجو، بر خورد می کنند که به لحاظ ظاهری وضع مناسبی نداشتند و تصور می کردند که آقا دستور دستگیری آنها را خواهد داد، ولی بر خلاف تصورآن دو، مقام معظم رهبری با آن ها احوال پرسی کردند و از شغل و فامیل بودن آن ها سؤال کردند، پسر وقتی با خلق زیبای آقا مواجه شد، واقعیت را گفت که ما دوست هستیم،

 آقا ابتدا درباره ورزش و مزایای آن با آن دو صحبت کردند و بعد هم فرمودند: بد نیست صیغه محرمیتی در میان شما بر قرار شود و شما با هم ازدواج کنید و به آن ها پیشنهاد دادند که اگر مایل بودید در فلان تاریخ بیایید، من آمادگی دارم که شخصأ عقد شما را بخوانم. آن دو خداحافظی کردند و طبق قرار همراه خانواده خود، محضر آقا رسیدند.

 آقا عقد آن ها را جاری کردند و با بر خورد کریمانه مقام عظیم الشأن ولایت، این دو جوان تغییر مسیر دادند و آن دختر غیر محجبه، به یک دختر محجبه و معنوی و آن پسر دانشجو به یک جوان مذهبی مبدل شدند 

 آقای محمد امین نژاد(از کارمندان صدا و سیما- تهران)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۰ ، ۲۳:۳۸
عبد الحسین(ع)