بسم رب الشهدا
به بهانه هفته دفاع مقدس مینویسم، به یاد صفای ساده ی بسیجیای قدیم، به یاد فانوسخه و لباس خاکی و سربند یازهرا(س)، به یاد اون رزمنده هایی که از جای جای همین شهرمون، از لبنیاتی و نجاری و آهنگری تا دانشگاه و مطب و کارخونه، خانواده رو به امان خدا رها میکردن و میرفتن تا تکلیفشونو ادا کنن. یه وقت فکر نکنید همه احساس تکلیف کردن و جونشونو کف دست گرفتن و راهی جبهه ها شدند، نه! همان دوره هم کم بودند انسانهایی که از خود بگذرند، از زندگی شیرین، خانواده و دنیا دل بکنند و تنها به امید رضای خدا در راهی قدم گذارند که جز خطر ره آوردی نداشت و جز جانبازی و شهادت اجری نداشت.
چه بسیار مادرانی که با چشمان پر از اشک با دست خود کاسه روشنی آب رو پشت سر بچه هاشون به زمین ریختن و چه بسیار نوعروسانی که حتی سه وعده غذایی یک روز رو کنار همسانشون نبودن و چه بسیار بچه هایی که حتی یک بار نتوانستند طعم آغوش گرم پدرانه را بچشند. اینها دستاورد های جنگ بود، جنگی که جورش را شیرمردان حزب الله و خانواده هایشان به دوش کشیدند، دلاورانی که رستم و اسفندیار و اسطوره های داستانهای کهن ایران زمین کم و کوچک اند در برابر صلابت عزم و اراده پولادینشان.
میخواهم بسیجی خطابت کنم، بله با شما هستم! شمایی که قلبت به عشق ایران و ایرانی میزنه، با برد تیم ملی سرتون رو بالا میگیرید و به ایرانی بودن افتخار میکنید و از دیدن رنج هم وطنانتون آروم و قرار ندارید. تا چشمتون به مزار شهدای گمنام میوفته دلتون میلرزه و بی اختیار مسیرتون رو کج میکنید تا یه صلوات و فاتحه هم نثار کسانی کنید که از آرامش و آسایش دنیاشون گذشتند و جونشون رو دادند تا بتونید آسایش امروز رو داشته باشید، درس و دانشگاهشون رو رها کردند تا امروز دانشگاه برید و درس بخونید. بسیجی به کارت و ظواهرش نیست، بسیجی به دله، به قلبی تپنده و گرم که عمل رو باعث میشه، عملی که بوی عشق به وطن میده، عملی که همه انگیزه انجامش رضایت خداست و نه حتی خلق خدا. اگر اینجوری هستی که گفتم پس هیچ فرقی بین تو و بسیجی شهید دفاع مقدس نیست، چون هردو به عشق عزت و سرفرازی ایران و ایرانی، به عشق زنده نگه داشتن اسلام و قرآن و به امید رضای خداوند زندگی میکنید.
دفاع همچنان باقی ست، اگر زمانی جوانان این مرز و بوم تفنگ دست گرفتند و راهی جبهه دفاع از مملکتشون شدند، اگه همه سختی هارو به جون خریدند تا زیر بار ذلت مستکبرین عالم نرند، اگه غیرت به خرج دادند و مثل یه مرد زندگی کوتاهشون رو خرج ما کردند، خواستند یادمون بدن رسم مردونگی رو. امروز دفاع من و تو از جنس همان دفاع مقدس 31 شهریور 59 است، خاکریز همان خاکریز و دشمن همان دشمن است، همان دشمنی که جز نابودی ایران اسلامی آرزویی در دل ندارد و زمانی با سلاح توپ و خمپاره امروز با سلاح فرهنگی و تحریم و سیاست نیرنگ به میدان جنگ آمده. اما غیرت جوون ایرانی هنوز از جنس غیرت همت و باقری و باکری هاست، هنوز رگ ایثار و از خودگذشتگی تو وجود مسلمون شیعه ایرانی زندست، هنوز جنگ و جبهه و سربند یااباالفضل تموم دنیامونه، امروز شهدا شاهدند که اگر دانشجو هستی، به عشق آبادی باغ مملکتت درس میخونی که با خون جوانان رشیدش آبیاری شده و جون گرفته نه به امید آسایش دو روزه دنیا.
چه خوش گفت سید شهیدان اهل قلم، آقا سید مرتضی آوینی: هزاران سال از آغاز حیات بشر بر این کرهی خاکی میگذرد و همهی آنان تا به امروز مردهاند و ما نیز خواهیم مرد و بر مرگ ما نیز قرنها خواهد گذشت. خوشا آنان که مردانه مردهاند و تو ای عزیز، میدانی تنها کسانی مردانه میمیرند که مردانه زیسته باشند.
یادشان گرامی، راهشان پر رهرو باد