یادداشت های یک جوان انقلابی

راه همت، راهی به وسعت آسمان است، قدم نهادن در این راه، همتی مردانه میخواهد

یادداشت های یک جوان انقلابی

راه همت، راهی به وسعت آسمان است، قدم نهادن در این راه، همتی مردانه میخواهد

اگر انسانهایی که مامور به ایجاد تحول در تاریخ اند از معیارهای عصر خویش تبعیت کنند دیگر تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد. (سید شهیدان اهل قلم)
قلم به دست گرفته ام تا بنویسیم، از حق و حقیقت، شاید به مذاق تلخ بیاید اما سیاه نمایی نمیکنم، مینویسم از آنچه فکر میکنم باید بنویسم، از هر آنچه که دیگران نمی نویسند و یا از بیان آن ابا دارند، مهم نیست که در چشم خلق چگونه دیده شوی، مهم محبوب خالق بودن است. آمده ام تا جزئی از فلقی باشم که پیش از طلوع خورشید عدالت بر پهنه آسمان نشسته است.
دیر یا زود ظهور اتفاق خواهد افتاد، مهم این است که تو در آن چه نقشی داشته باشی و از آن مهمتر این است که بدانی تا حسین نیست مسلم فرمانده کل قواست..

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فیس بوک» ثبت شده است

 

امروز تقریبا در هه محافل مسئله سبک زندگی (Life style) مطرح است، سبک زندگی دانشجویی، سبک زندگی خانوادگی، سبک زندگی اسلامی، سبک زندگی مدرن و.. که پژوهشگران حوزه جامعه شناسی و مطالعات فرهنگی  سبک زندگی درست و ایده آل را بررسی میکنند. شیوه زندگی یا سبک زیستن منعکس کننده گرایش ها، تمایلات، رفتارها، عقاید و ارزش های یک فرد یا جامعه است .میخواهیم در این یادداشت مختصر به دور از تکلف و پیچیدگی های مکاتب خاص سبک زندگی جامعه و خصوصا قشری خاص از جامعه جوانمان را بررسی کنیم. گرچه سبک زندگی ایده آل غیر از غذای کم چرب و کم نمک و پوشش مناسب و.. است و اینها تنها پوسته ظاهری آن است و باید به این مسئله با دید بازتر و کلانتر نگاه کرد، اما در ابتدا از نشانه های ظاهری و عینی سبک زندگی آغاز میکنیم.

امروزه روز در دانشگاه ، خیابان و بازار و در سطح جامعه جوانان را میبینیم، دسته ای از این جوانان بیش از بقیه نظر ما را جلب میکنند و شاید بعضی رفتارهایشان عجیب بنماید. اگر در ظاهر آنها تامل کنیم شاهد یک سبک زندگی خاص هستیم، میخواهیم این سبک زندگی را بررسی کنیم. اغلب این جوانان یک مدل لباس مشابه پوشیده اند، نه به یک رنگ و کاملا مشابه اما به یک سبک، همه این گروه از جوانان یک جور مدل مو ویا یک جور مدل شال و روسری دارند، مثلا همه یک مدل عینک دهه شصتی به چشم دارند، همه این دسته از جوانان یک مدل ریش و سبیل زده اند، همه یک جور دست بند به دست انداخته اند و.. حداقل در هفته چند وعده را از غذاهای فسد فود استفاده میکنند، چند شب را در چایخانه ها و با کشیدن قلیان و استعمال دخانیات سپری میکنند. تقریبا همه آنها میکوشند با توجه به وضع مالی آخرین مدل کوشی همراه داشته باشند، حتی اگر فاصله تولید این مدل جدید و مدلی که آنها خریده اند کمتر از یک ماه باشند و برای خرید مدل جدید مجبور باشند با ضرر زیادی مدل قبلی را بفروشند. برای خرید آخرین محصول یک کمپانی خاص که به تعداد محدود عرضه شده است، حاضر اند به تهران بیایند و پشت در نمایندگی ساعتها در صف بمانند تا اولین افرادی باشند که این مدل را خریده و استفاده میکنند، حتی اگر از 70درصد امکانات این مدل در ایران بی بهره باشند. اکثر آنها رابطه ای با جنس مخالف خود دارند به عنوان رابطه "دوستی دختر و پسر" و الزاماتی که نفس این رابطه برایشان ایجاد میکند، از قرارهای در پارک و ساعتهای سپری شده در کف خیابانهای شهر تا با گوشی همراه در رخت خواب خوابیدن و رد و بدل پیامک تا پاسی از شب، و متاسفانه در برخی موارد ای روابط منجر به روابط نامشروع و خطرناک جنسی میشود. حتما بیش از 90 درصدشان در یک شبکه اجتماعی جهانی عضو هستند وروابطی جدید را در آن تجربه میکنند. البته اینجا مسئله زندگی مجازی و یا زندگی دوم (second life) مطرح میشود که نیازمند مجال بیشتری برای بحث است که بررسی این مسئله را به فرصت دیگری موکول میکنیم.

میگویند دوست دارند متفاوت باشند، به رستوران متفاوت بروند، متفاوت بخورند، متفاوت بپوشند و متفاوت رفتار کنند و متفاوت زندگی کنند، که البته این یکی از اصلی ترین دلایل انتخاب این سبک زندگیست. برای بهتر جا افتادن این موضوع باید گفت دوست ندارند از هم قطاران خود عقب بمانند. چرا من از الگویی پیروی میکنم که هر روز در حال تغییر است تا زودتراز بقیه متفاوت شوم؟ ریشه این تنوع طلبی و علاقه به متفاوت بودن چیست؟ آیا متفاوت بودن یک احساس پایدار در رضایت مندی در خود است؟

میتوان گفت این تنوع طلبی ریشه در حس فرصت طلبی و غریزه کمال جویی انسانها دارد، انسان بیزار است از اینکه حتی یک لحظه فکر کند عمر او هدر میرود، یک روزش شبیه روز قبل است و گذر عمر او را تسلیم خود میکند. مخصوصا در جوان که از یک انرژی و پویایی و انگیزه خاصی در این برهه از زندگانی برخوردار است. همواره میکوشد تا از بقیه بهتر باشد و از عمر خود بهتر استفاده کند.

اما ملاک این برتری چیست؟ میزان را چه کسی انتخاب کرده است؟ انسان در دید چه کسی باید مهم و مورد توجه باشد؟ وقتی این سالها سپری شد و در کهن سالی به دوره جوانی مان نگاه کردیم از خود راضی خواهیم بود؟ اینها سوالات اساسی است که در بررسی سبک زندگی یک جوان مطرح میشود و اگر جواب قابل قبولی برای آن پیدا کرد میتوان گفت سبک درست زندگی کردن را پیدا کرده است.

اما بگذارید برگردیم به سبک زندگی همان دسته از جوانان جامعه ایرانی اسلامی مان که برخی مصداق های  سبک زندگی شان را برشمردیم و البته همه موارد در مورد همه افراد این قشر صدق نمیکند. اسم این سبک از زندگی ، "سبک زندگی آمریکایی" یا American life style  است. سبک زندگی که انسان و کامجویی از همه لذاتی که در ذهنش قابل تصور است را محور همه اعمال و انتخاب ها در زندگی قرار میدهد. سبک زندگی که انجام هر نوع عملی را مباح دانسته و به تعریفی مجوز اباحه گریست. برای شرح و بسط سبک زندگی آمریکایی باید دقیق تر و گسترده تر بحث شود، اما بیاییم کمی تامل کنیم.

در این سبک از زندگی شما نیستید که چیزی را انتخاب میکنید، شما تنها به عنوان یک ربات برنامه ریزی شده، عمر خود را طوری سپری میکنید که برایتان برنامه ریزی شده است، از لحظه هایی که به مدرسه و بعد دانشگاه میروید، چه درسی میخوانید، به چه چیز اهمیت میدهید و به چه چیز بی اعتنائید، چه لباسی و با چه سبکی میپوشید، چه برندی از کالاها را مورد نیاز و یا غیر ضروری و تشریفاتی و کاملا مصرف گرایانه میخرید و جیب چه کسانی را پر میکنید، با چه کسانی و با چه سطح تفکری و با چه جنسیتی چه تعاملاتی دارید، از چه کسانی دوری میکنید و روابطتان را با آنها فیلتر میکنید(من اسمش را میگذارم خود فیلتری مزمن!) ، به چه سایتهایی میروید و در فضای سایبری چگونه وقت میگذرانید، از چه چیز لذت می برید و چگونه تفریح میکنید، نگاهتان به جنس مخالف یک نگاه جنسیست و یا یک نگاه انسانی، آخر هفته خود را کجا و چگونه و با چه کسانی میگذرانید و هزاران هزار لحظه دیگری که در این سبک زندگی جای میگیرد.

دقت کنید! این شما نیستید که انتخاب میکنید، این مد یا فشن است که شما را اداره میکند، سرتان را در گریبانِ فردیت خودتان فرو میبرد و تمام توجهتان را به خودتان و خود دنیایی و زودگذر و فانیتان جلب و متمرکز میکند. مثل هم قطارانی رفتار و زندگی کردن که آنها هم نمیدانند این سبک از زندگی چگونه شد که بر زندگی شان سایه افکند، فقط میدانند که اگر اینگونه که مد میگوید زندگی نکنند برچسب عقب مانده و دور از تمدن میخورند.

اما کمی بایستیم! به حال حاضرمان نگاه کنیم، فکر کنیم. لحظه ای فکر کردنی که در دین اسلام برتر از هزاران سال عبادت به شمار آمده است.

من یک جوان ایرانی هستم، من یک مسلمان هستم، من الگویی جامع برای زندگی کردن دارم، الگو برای زندگی ای که فقط یک بار در اختیار من قرار گرفته است و هیچ تضمینی برای ادامه آن تا کهن سالی نیست. از همه مهتر اینکه بهترین دوران زندگی یک انسان دهه سوم عمر اوست، جوانی من چگونه در حال گذر است؟ عقل من میگوید از الگویی پیروی کن که اطمینان داری از جانب کسی ارائه شده است که هیچ اشتباهی در او راه ندارد و هرچه در این الگو "سبک زندگی اسلامی" به من ارائه کرده است باعث سعادت و توفیق من هم در دنیا و هم در سرای آخرت میشود.

نباید اجازه داد غفلت و هوای نفس و خواهش های نفسانی مارا از تفکر باز دارد، که اگر تفکر کردیم قطعا از کلام خدا و الگویی که در کتاب آسمانی ما "قرآن" توسط پیامبر خاتم(ص) به عنوان آخرین و جامع ترین الگوی زندگی بشری برای تمام بشریت عرضه شده است پیروی خواهیم کرد.

خداوند خالق انسان است و بهتر از هرکس دیگری بر نیازهای انسان و نحوه صحیح پاسخگویی به این نیازها اشراف دارد. ما خود این امر را به خوبی میدانیم ولی شاید هنوز به آن ایمان نداریم. حقیقت دلیل برگزیدن این سبک عجیب زندگی توسط ما از یک سوهراس از تباهی بعد از بریدن از خداوند و الگوی زندگی الهی یعنی اسلام است و از سوی دیگر دل نبریدن از سبک جذاب و نفسانی زندگی آمریکایی است.

تک تک مواردی که در سبک زندگی آمریکایی ذکر شد هم قابل نقد و هم قابل پاسخگویی در سبک زندگی اسلامی است که انشالله در مجال های بعدی به آن خواهیم پرداخت.

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۱ ، ۱۶:۴۲
عبد الحسین(ع)

   یه زمانی طرف عکس عروسیش یا یه مجلس خونوادگیش که ناموسش سرش بازه و... دست کسی می افتاد تب میکرد و شب پلک رو هم نمیذاشت که چی؟ که عکس ناموسش دست نا محرم افتاده، که یه چشم نامحرم داره بد به عکس ناموسش نگاه میکنه.

اما امروز چه خبره؟؟؟

طرف پیج فیس بوک باز میکنه، عکسای نیمه برهنه خودش و ناموسش رو میذاره تو اینترنت بعد میزنه: با زنم رفتیم تایلند خیلی صفا کردیم، اینم عکسامونه، شما هم ببینید صفا کنید!!!

  بابا ایولا... اینه غیرت ایرانیتون؟ نمیگم اسلامی که جامعه آماری کلامم رو محدود کنم که باز صدای نحس یه عده در بیاد. میگم غیرت ایرانی چون غیرت ما مال قبل از اسلامه. تو تاریخ داریم شاهزاده ایرانی ، تو جشن عروسیش که همسرش رو سوار یه اسب میکنه تا مراسم عروسی رو بجا بیارن، بعد از مراسم اسب رو میسوزونه و میگه دوست ندارم رو مرکبی که همسرم نشسته هیچ مردی بشینه.

دانشجو مملکته. به جای اینکه درس میخونه، باشعورتر بشه ، روز به روز پس رفت میکنه. عکس هاییی که معلوم نیست تو کدوم آتلیه؟ ، چه عکاس بی حیایی ازش گرفته؟ ، مرد بوده یا زن؟ میذاره تو فیس بوک تا همکلاسی هاش خوب تماشاش کنن و لذت ببرن. نمیدونم با چه رویی تو اون دانشگاه سر بالا میگیره؟!

تو رو به خدای زهرا(س) به هوش بیاید از این کمای غفلت!!!

مگه ما شیعه ی زهرای اطهر، اسطوره ی پاکی و پاکدامنی و عفت نیستیم؟ پس چی یاد گرفتیم از این مکتب؟

حضرت زینب(س) عصر عاشورا که دنباله این بچه ها میگشت که از ترس فرار کرده بودن تو بیابون، یکی از دختران امام حسین(ع) رو بی هوش پشت بوته ای پیدا کرد. بیدارش کرد، میدونی اولین کلامی که گفت چی بود؟ نگفت بابام کو؟ یا تشنمه؟ یا... گفت عمه جان تکه پارچه ای بده تا صورتم رو از نامحرم بپوشونم. اگه اهل تفکر باشی نه کلانعام میفهمی امام حسین ازت چی میخواد.

  داریم به کجا میریم با این عجله؟ دشمن هست و نیستمون، ناموسمون، شرف و عزتون رو ازمون گرفت. پس کی به خودمون میایم؟ شهدا خون دادن که ما بمونیم و آبروشون رو ببریم؟ که از رو قبرشون با بی تفاوتی رد شیم و اعتقاداتشون رو هم کنارشون چال کنیم؟

  جالب تر اینه که این قبیل ناهنجاری ها شده ماییه فخر!!! بجای شرم و حیا و پنهان کاری میشینن سر کلاس میگن فلانی، ادم کن عکسامو ببین. اگرم عضو نباشی میشی عقب مونده. خدا نکنه بی عفتی و بی شرمی بشه عرف اجتماع که به خدا جا داره شیعه از این غم جان بده...

   از این گذشته، با کمی تفکر میشه فهمید که دشمن داره از تک تک کاربرانش به عنوان یک جاسوس استفاده میکنه و از هزاران هزار اطلاعات به ظاهر نامربوطی که هر کاربر در اختیار شبکه قرار میده، اطلاعات دست اول از کشور بدست میاره و حداقل تفکرات نسل جوان جامعه رو تحت مدیریت خودش قرار میده.

بیش از این نمیخوام به ابعاد مختلف و البته مضر حضور در چنین شبکه ای بپردازم.

بعضی ، البته ارزشی ها میگن اتفاقا ما حضور پیدا میکنیم و امر به معروف و... میکنیم تا به سمت پاکی این شبکه پیش بریم. ولی من میگم خود نجاست پاک شدنی نیست. وسیله ای که طراحی و بکارگیریش طبق مقاصد پلید غرب بنا شده درست شدنی نیست. فضا ، فضای کینه به انقلاب و اسلامه. اصلا جای ارزشی ها نیست. البته این نظر منه حقیره و در این مسئله جای نظر بزرگان وجود داره.

برخی دوستان گفتند راهکار بده ، فقط طرح مسئله نکن. چشم ولی راه حل معلومه...

*اول از خودتون شروع کنید. حتی اگه از کاربرانی هستید که عکس خانوادگی و این قبیل فایل ها در پیجتون ندارید ، فقط برای اینکه فیس بوک به یک فرهنگ و عرف در جامعه تبدیل نشه، صفحه فیس بوکتون رو ببندید.

*این طور جا بندازید که عضویت و فعالیت در چنین شبکه ای باعث سر افکندگی و به دور از فرهنگ ایرانی اسلامی ما هست. و دیگه کسی نتونه با افتخار از حضورش در این شبکه صحبت کنه.

   میدونم الان خیلی ها میخوان بگن جایه این کارها فرهنگ سازی کنید. میدونی تقریبا مثل چیه؟ مثل این که بگی بیاید برا شرب خمر فرهنگ سازی کنیم. وقتی یک چیز از پایه مشکل داره نمیشه الگوی درستی از مصرفش رو ارائه داد.

   در یک مصاحبه با همسر اوباما ازش میپرسن شما اجازه میدید دخترتون عضو یک شبکه اجتماعی مثل فیس بوک بشه؟ میگه نه، چون این شبکه ها برای کشورهای جهان سوم ساخته شده و هدفی برای راه اندازی اونها طراحی شده که هرگز درباره ما صدق نمیکنه.

دوستان، اگر نظرات بهتری دارید مطرح کنید تا دربارش صحبت کنیم. ببخشید اگر لحنم بعضی جاها تند بود. خیلی عصبانی بودم.

بانوی نور شرمنده ایم که بهای حسینی شدن من "بی حسین" شدن تو بود و شرمنده تر آنکه تو "بی حسین شدی" و من حسینی نشدم

خدایا... خودت صاحب این جهان را به دادش برسان و شیعه را از این غربت نجات ده.

۲۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۱:۰۷
عبد الحسین(ع)