یادداشت های یک جوان انقلابی

راه همت، راهی به وسعت آسمان است، قدم نهادن در این راه، همتی مردانه میخواهد

یادداشت های یک جوان انقلابی

راه همت، راهی به وسعت آسمان است، قدم نهادن در این راه، همتی مردانه میخواهد

اگر انسانهایی که مامور به ایجاد تحول در تاریخ اند از معیارهای عصر خویش تبعیت کنند دیگر تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد. (سید شهیدان اهل قلم)
قلم به دست گرفته ام تا بنویسیم، از حق و حقیقت، شاید به مذاق تلخ بیاید اما سیاه نمایی نمیکنم، مینویسم از آنچه فکر میکنم باید بنویسم، از هر آنچه که دیگران نمی نویسند و یا از بیان آن ابا دارند، مهم نیست که در چشم خلق چگونه دیده شوی، مهم محبوب خالق بودن است. آمده ام تا جزئی از فلقی باشم که پیش از طلوع خورشید عدالت بر پهنه آسمان نشسته است.
دیر یا زود ظهور اتفاق خواهد افتاد، مهم این است که تو در آن چه نقشی داشته باشی و از آن مهمتر این است که بدانی تا حسین نیست مسلم فرمانده کل قواست..

پنجشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۱، ۱۲:۳۵ ب.ظ

حضرت مادر

میخواهم بنویسم اما نمی توانم. میخواهم از مادر عشق بنویسم اما نمیدانم چگونه. دلم در دریای غربت بی انتهایش گم شده...

وضو میگیرم و دو باره دست به نوشتن میبرم.

آخر به کدامین جرم و گناه...؟

گیرم که اصلا آن خانه وحی خدا نبود...

                         گیرم که خانه خانه ی وحی خدا نبود         آتش به بیت ام ابیها روا نبود

                         آن بانویی که حرمت قرآنی اش سزاست   در کوچه اش تهاجم اعدا سزا نبود

آیا مزد رسالت مودت فی القربا بود؟ یا... 

                       پرداخت شد بهای رسالت عجب چه زود     پس بیعت ولای علی بی بها نبود

         نامردی است ضربه به گل بی هوا زدن       آیا هجوم سیلی تان بی هوا نبود؟ 

غم مادر سادات بزرگترین غم های اهل بیت است.

به خدا سوگند که اگر شش ماهه حضرت زهرا بین در و دیوار شهید نمیشد ، شش ماهه ابی عبدالله در کربلا هدف تیر جفا نمیشد. اگر بازوی مبارک حضرت ماه مورد جسارت قرار نمیگرفت، بازوان ماه بنی هاشم از بدن جدا نمیشد. واگر روی ناموس خدا در مدینه نیلی نمیشد ، در کربلا نوامیس رسول الله سیلی نمیخوردند.

شرمنده ام مادرجان. شرمنده ام که در کمال بی غیرتی نشسته ام ...

شرمنده ام که حتی الگو های معاصرمان را هم فراموش کرده ام ...

شهدا را میگویم. همانها که پشت پیراهن خود می نوشتند: میروم تا انتقام سیلی مادر بگیرم...

آقا جان آجرک الله فی مصیبت امکم...

        دارد زمان آمدنت دیر می شود                  دارد جوان سینه زنت پیر می شود

        وقتی به نامه عملم خیره می شوی        اشک از دو دیده ی تو سرازیر می شود

        کی این دل رمیده ی من هم زُهیروار        در دام چشم های تو تسخیر می شود؟

        این کشتی شکسته ی طوفان معصیت    با ذوق دست توست که تعمیر می شود

        حس می کنم که پای دلم لحظه ی گناه   با حلقه های زلف تو درگیر می شود

        در قطره های اشک قنوت شب شما        عکس ضریح گمشده تکثیر می شود

        تقصیر گریه های غریبانه ی شماست       دنیا غروب جمعه چه دلگیر می شود

                                                                                                               وحید قاسمی


این عکس زیبا از پایگاه رحیم گراف.

اشعار زیبا از پایگاه مادر بهشت (varesansarallh.blogfa.com)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۱/۱۷
عبد الحسین(ع)

حضرت صدیقه شهیده

نظرات  (۱۰)

سلام
ممنون از حضورتان
ایام را تسلیت عرض می کنم
شرمنده برای مدتی نبودم
ان شاءالله جبران میکنم
منتظر مطالب جدیدم باشید
یازهرا(س)
سلام ،قشنگ بود
آمدیم نبودید،رفتیم ،
سنگرتان را حداقل مثل ما تنها نذارید !!!!

انشاا... سنگرتان همیشه با مطالب جدید و به روز پر باشه

یا علی
پاسخ:
یه نشونی، آدرس وبی،چیزی هم بنویسید بد نیست.
سلام...یه سر به من بزنید...به بهانه خنده بازار و کلیپ موسیقی پاپ رو که گذاشتم ببیبنید...یه کلیپ اعتراضی به وضع هنر در کشور
پاسخ:
در ضمن موسیقیش هم پاپ نبود، رپ بود. الحق که عالی بود.
سلام
بسیار زیبا بود
به من هم سر بزنید
اگه مایل به تبادل لینک هستید خبرم کنید.
سلام
ممنون از لطفتون (لینک)
شما هم با افتخار به نام راه شهید همت لینک شدید.یاعلی
پاسخ:
خوش اومدی همسنگر.
باسلام

مادر 2 بخش دارد ما -و-در ماهرچه میکشیم از بخش دوم است....

واو هرچه میکشد از بخش اول........

اعظم الله اجورکم فی هذه المصیبته

التماس دعا داداش امیرحسین
پاسخ:
محتاجیم به دعا. تو این شبا اگه دلتون شکست ما رو فراموش نکنید.
سلام وبلاگ پر محتوا و جالبی دارید
کاش میشد یه بار با هم میرفتیم جزیره مجنون
پاسخ:
دعا بفرمایید تا به برکت نفس شما راهی شیم.
باشد نوای روز و شب جمع عاشقان

عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان.

با اجازتون شما رو لینک کردم؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!
سلام علیکم

من خوب میدانم "مهدیه " اسم مکان است و "فاطمیه" اسم زمان .

ولی ایمان دارم ؛

روزی نزدیک "مهدیه" اسم زمان و "فاطمیه" اسم مکان خواهد شد.



یاعلی
خبر آمد خبری در راه است



سرخوش آن دل که از آن آگاه است

شاید این جمعه بیاید...شاید



پرده از چهره گشاید...شاید

دست افشان...پای کوبان می روم



بر در سلطان خوبان می روم

می روم بار دگر مستم کند



بی سر و بی پا و بی دستم کند

می روم کز خویشتن بیرون شوم



در پی لیلا رخی مجنون شوم

هر که نشناسد امام خویش را



بر که بسپارد زمان خویش را

با همه لحظه خوش آواییم



در به در کوچه ی تنهاییم

ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر



نغمه ی تو از همه پر شور تر

کاش که این فاصله را کم کنی



محنت این قافله را کم کنی

کاش که همسایه ی ما می شدی



مایه ی آسایه ی ما می شدی


نام تو آرامه ی جان من است


نامه ی تو خط اوان من است

ای نگهت خاستگه آفتاب



در من ظلمت زده یک شب بتاب

پرده برانداز ز چشم ترم



تا بتوانم به رخت بنگرم

ای نفست یار و مدد کار ما



کی و کجا وعده ی دیدار ما الهم عجل لولیک الفرج

ان شالله روزی میرسه-پروفایل میگم-
یاعلی